چکیده:
از آنجا که در شعر حافظ اثر سرودههای دیگر شاعران قابل ملاحظه است، بدین توضیح که خواجة بزرگوار مضامین و معانی شعر دیگر شاعران را با هنرمندی و تسلّطی بینظیر آنگونه که سزاوار بوده در شعر خود به کار گرفته و به شایستگی ادا کرده و به منظور بررسی سرچشمههای سخن حافظ و ارائة سلطة بلامعارض او در سخنوری توجه به این منابع و مقایسة آنها با سخن خواجه برخی و بهری از توانایی خواجه را در سخنوری مینماید. نگارنده بر آن شد که شعر جلال را از این زاویه و تاثیری که او از سعدی پذیرفته و تاملات دیگر نیز بررسی کند. در این زمینه نیاز به نسخهای منقح بود که خوشبختانه پژوهنده ارجمند آقای پورجوادی اخیرا براساس نسخهای نه چندان خوانا که در حاشیة دیوان دیگری بوده و با اهتمام تمام در مراجعه به مآخذ دیگر به تصحیح و چاپ دیوان او همّت گماردند و این امکان حاصل آمد. آنچه عرضه میشود حاصل تاملی است بر این دیوان که به نظر صاحب نظران میرسد باشد که در صورت مقرون بودن این تاملاّت به صواب، در آینده منظور نظر استاد قرار گیرد.
The impact of other poets’ works on Hafiz’s poetry is remarkable. This great poet has skilfully and appropriately utilized contents and meanings of poems by other poets in his works and has justly done it in a worthy way. Therefore, In order to study the origins of Hafiz’s poems and to represent his dominance in making eloquent poems, it is necessary to consider those poets’ works and to compare them with Hafiz’s words which demonstrate some of his ability in eloquence. The author of this article aims to study Jalal Tabib Shirazi’s Divan in this regard. To this end, an authentic copy of Jalal’s Divan was required. Fortunately, Dr. Pourjavadi has recently provided this possibility by revising and publishing a copy of Jalal’s Divan based on an illegible manuscript which has been found as an annotation on another manuscript and also by referring to other sources. What is represented here is the result of contemplation on this collection of poems. In the case of being accurate, there would be a hope of being considered by the scholars in future.
خلاصه ماشینی:
در صفحة 123 مطلع غزل چنین است: دلم حسد نبرد بر کسی که زر دارد مگر بر آن که دلارام سیمبر دارد حافظ را نیز غزلی با همین وزن و قافیه است: کسی که حسن خط دوست در نظر دارد محقّق است که او حاصل بصر دارد (همان : 154) و در بیت سوم جلال گوید: بدان میان تو دستش رسد بسان کمر هر آن کسی که به بالای خویش زر دارد و حافظ راست: بدان کمر نرسد دست هر گدا حافظ خزینهای به کف آور ز گنج قارون بیش (همان :248) 10.
در صفحة 126، در مطلع غزل، جلال گوید: هر شب که در خیال من آن ماه بگذرد شخصم چو شمع بر رخ چون کاه بگذرد نخست آن که به نظر میرسد به جای «شخصم» در مصرع دوم، «اشکم» صحیح باشد، دو دیگر آن که شیخ را نیز غزلی با همین وزن و ردیف لیکن با قافیة دیگر هست: هرگه که بر من آن بت عیّار بگذرد صد کاروان عالم اسرار بگذرد (همان :475) 8.
در صفحة 194، بیت آخر بدین صورت ضبط شده است: چون دست دلبران به گل خود نمیرسد رو می نهم به یاد رخ او به پای گل به نظر میرسد وجه درست این گونه باشد: چون دستِ دل، بر آن گل خودرو نمیرسد...