چکیده:
یکی از شیوههای ژن درمانی در ناهنجارهای جنینی، دریافت میتوکندری اهدایی از تخمک ثالث است؛ که با روش انتقال پیش هسته و روش انتقال تخمک و ابزارهای مختلف آن، از نظر فقهی دارای مسائل مهمی است؛ از آن جمله بحث نسب مادری چنین فرزندی است که از این روش به دنیا میآید. از این رو، این نوشته به روش تحلیلی و استنباطی با رجوع به منابع فقهی به سبک کتابخانهای نسب مادری نوزاد حاصل از دستکاری ژنتیکی را مورد بررسی قرار میدهد و چنین مینماید که هر چند در صدر اسلام و عرب جاهلی ملاک مادر بودن، حمل و ولادت کودک بوده است و اصلاً از وجود تخمک و تکوّن کودک از آن، خبر نداشتند، ولی تأکید عرف این زمان بر اهمیت نقش تخمک و هسته آن در تولید انسان، ارتکازات عرفی عصر نزول را تحلیل و تبیین میکند؛ به ویژه آنکه از دیدگاه لغوی و عرفی، «اُم» به معنای اصل هر چیز و عماد آن است و از این رو، صاحب هسته تخمک، مادر شرعی نوزاد آزمایشگاهی محسوب میگردد و نسب برای او ثابت است؛ زیرا پیدایش اصلِ جنین از ترکیب کروموزمهای هسته تخمک با اسپرم مرد میباشد.
One method of gene therapy for fetal abnormalities is to receive mitochondria donated from a third ovule, through pre-nucleus or ovule transfer method, that arises important issues from the jurisprudential point of view, such as maternal lineage of the child born in this way. Therefore, this article, in an analytical and inferential manner and referring to jurisprudential library sources, examines the maternal lineage of the infant born through genetic manipulation. The research shows that although in the pre-Islamic Arabia and early days of Islam the woman's pregnancy and giving birth to the child was the criterion of motherhood as they were unaware of the existence of the ovule and its development at all, the emphasis of nowadays custom on the importance of the ovule and its nucleus in human production explains the customary associations of the age of revelation; especially regarding the fact that from a lexical and customary point of view, the word "Umm" means the essence of anything and its origin, and therefore, the owner of the ovule nucleus is considered as the legal mother of the laboratory baby and the lineage is fixed for her; because the emergence of the embryo is the outcome of the combination of ovule nucleus chromosomes with the male's sperm.
خلاصه ماشینی:
چکیده یکی از شیوههای ژندرمانی در ناهنجاریهای جنینی، دریافت میتوکندری اهدایی از تخمک ثالث است که با روش انتقال پیشهسته و روش انتقال تخمک و ابزارهای گوناگون آن، از نظر فقهی دارای مسائل مهمی است؛ از آن جمله بحث نسب مادری چنین فرزندی است که از این روش به دنیا میآید؛ از اینرو این نوشته به روش تحلیلی و استنباطی با رجوع به منابع فقهی به سبک کتابخانهای، نسب مادری نوزاد حاصل از دستکاری ژنتیکی را بررسی میکند و چنین مینماید که هرچند در صدر اسلام و عرب جاهلی ملاک مادر بودن، حمل و ولادت كودک بوده است و اصلاً از وجود تخمک و تكوّن كودک از آن خبر نداشتند؛ ولی تأکید عرف این زمان بر اهمیت نقش تخمک و هستة آن در تولید انسان، ارتکازات عرفی عصر نزول را تحلیل و تبیین میکند؛ بهویژه آنکه از دیدگاه لغوی و عرفی، «اُم» به معنای اصل هر چیز و عماد آن است و از اینرو صاحب هستة تخمک، مادر شرعی نوزاد آزمایشگاهی قلمداد میشود و نسب برای او ثابت است؛ زیرا پیدایش اصلِ جنین از ترکیب کروموزمهای هستة تخمک با اسپرم مرد است.