چکیده:
چکیـده شیخ «ابونصر روزبهان بقلی شیرازی»، از بزرگترین شخصیتهای تصوف ایران در سده ششم هجری است. «کشف الاسرار» وی کتابی است در گزارش و شرح رؤیاها و مکاشفههایی که در درازنای چهل سال سلوک، بر شیخ روزبهان، رخ نمودهاند. یکی از شخصیتهای اصلی مکاشفههای روزبهان، حضرت محمّد (ص) است. در این مقاله، به تقسیمبندی گونههای حضور و اثر حضرت محمد (ص) در مکاشفههای روزبهان در کشفالاسرار و توضیح اجمالی آنها پرداختهایم. چهرة رسول خدا در این مکاشفات، چهرهای بس نورانی است که پیش از هر چیز، نشان «محبت» و «عشق» روزبهان به شخصیت پیامبر را بر خود دارد. پیامبر در این کتاب، «حبیب» خداوند، سرمست و عروس بارگاه الهی است. پیامبر اکرم (ص) در این مکاشفات، شخصیتی «ویژه و برتر» است که از نقش «شفاعت و وساطت در فیض» برخوردار است. کشفالاسرار، به اعتباری، نامهای در ستایش و مدح حضرت محمد (ص) و تأکیدی بر جایگاه مرکزی او در تصوف و عرفان اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
آنچه در اين قطعه بيش از همه جلب توجه ميکند – در کنار وصف جمالي و بل عاشقانه از حضرت رسول- اشارت بدين اعتقاد اشعري است که رسول اکرم (ص) خداوند را بي هيچ حجاب و پرده، يا آنگونه که روزبهان در موارد ديگر به کار بردهاست،«معشوق بي مثل را بي جبلت التباس5 بديد» (روزبهان، 1389: 249).
مشابه توصيفي که در اينجا، دربارة نور حضرت رسول آمده است، همان نوري که در اين قطعه، «بس بشکوه» خوانده شده است و رخساري چون «ماه» که «از آسمانها يکسره بزرگتر بود و جملگي درگاه را گرفته»، در گزارشي ديگر، پس از اشاره به پنهان و پيدا شدن پياپي نور حق، روزبهان به نوري اشاره ميکند که «ناگاه از سوي شهر» برشده و «چهار يکِ آسمان و زمين را گرفته بود.
در يکي از زيباترين اين گزارشها، وي به خوردن سيبي از دست خضر اشاره ميکند؛ سيبي که خضر بدو ميگويد اين «قدر» است (همان: 5) در گزارشي ديگر، مناسب با حال و هواي عاشقانة جهان روزبهان، حضرت محمد (ص) روزبهان را ميبوسد: «پس چون آرام گرفتم، به خاطرم درگذشت که محمد (ص) کجاست و پيمبران و فرستادگان کجايند؟ حق جلّ جلاله خطابم کرد که ايشان در انوار قدم فاني شدند.
حضور رسول اکرم (ص) در اين مکاشفات، گاه در جمع پيامبران ديگر است: «و شبي به درگاه درشدم و حق را به نعت کبريا و شکوه ديدم و به درگاه، آدم و نوح و ابراهيم و موسي و عيسي و پيامبرمان محمد (درود خداوند بر ايشان) را ديدم؛ پس به محل «دنوّ» رسيدم و ايشان بر من آرام ميگرفتند.