چکیده:
یکی از مشخصات اصلی شعر نیمایی، در مقایسه با شعر کلاسیک ،تحول در انواع موسیقی کلام به ویژه کاربرد موسیقی میانی و درونی است که در اشعار نیمایوشیج قابل توجه و بررسی است. در این مقاله به شیوة توصیفی، تحلیلی و کمی به بررسی کاربرد انواع موسیقی درونی در اشعار نو و نیمه سنتی نیما پرداخته میشود. ابتدا به طور کوتاه به اهمیت موسیقی درونی توجه شده و سپس انواع موسیقی میانی شامل سجع، جناس و اقسام تکرار،تکرار واج، واژگان و عبارت با شواهد و نمونههایی تحلیل و ارزیابی شده است. باتوجه به بررسی صورت گرفته، تکرار صامت و مصوت بیش از موارد دیگر به کار رفته است؛ در این میان مصوت (آ) بیش تر تکرار شده و آن اغلب ناله و فریاد را تداعی میکند، که بیانگر روحیه بیدارگر شاعر است. پس از آن در بین انواع جناس، جناس لاحق، بیشترین بسامد را دارد. تکرار جمله و عبارت و جناس لفظ، کمترین بسامد را دارند. آنچه مشخص است، نیما با آگاهی از موسیقی درونی در شعر بهره برده است، تا بتواند کمبود وزن را جبران کند.
One of the main features of Nimayi-style poetry (blank verse) in comparison with classical poetry is the change brought to the music of poems, and internal music in specific. The present research is to study, via a descriptive-analytical approach, the use of different types of internal music in Nima Youshij’s modern and semi-classic poems. To do so, the researchers have reviewed briefly the importance of internal music in poetry first, and then have examined and analyzed the different forms of internal music, including rhyming rhythm, pun, repetition, alliteration, and words. The results revealed that the use of assonance and consonance was more than other devices, and “A” (as pronounced in Persian /a:/) is repeated significantly more often, that associates the howl and outcry indicating the awakening and provoking spirit of the poet. On the other hand, while the repletion of clauses, phrases and homophonic puns have been less abundant in his poems, recursive puns appear frequently. Then, it is clear that Nima Youshij consciously has used internal music in his poetry as a way for compensating lack of meter
خلاصه ماشینی:
در اين مقاله به شيوة توصيفي، تحليلي و کمي به بررسي کاربرد انواع موسيقي دروني در اشعار نو و نيمه سنتي نيما پرداخته ميشود.
» (روحاني، ١٣٩٠ :١٥٣) «اين شعر از موسيقي دروني بسيار بهره برده است ؛ مثلا اگر در شعري مصوت هاي (آ) يا (او) يا (اي) تکرار شوند اين خود نوعي موسيقي ايجاد ميکند.
کتاب موسيقي شعر نيما: (تحقيقي در اوزان و قالبهاي شعري نيمايوشيج )؛ ناشر؛ مرکز انتشارات کميسيون ملل يونسکو در ايران ؛ تهران چاپ اول ١٣٧٨؛ رابطۀ وزن و موسيقي در اشعار نيما، (حبيب ا...
بررسي موسيقي مياني در شعر او ميتواند ثابت کند که او نسبت به کاربرد آرايه هايي چون : تکرار، سجع و جناس بي توجه نبوده است .
موسيقي دروني شعر: از آنجا که مدار موسيقي بر تنوع و تکرار است ، هرکدام از جلوه هاي تنوع و تکرار در نظام آواها که ازمقولۀ موسيقي بيروني (عروض ) و کناري (قافيه ) نباشد، در حوزة مفهومي اين نوع موسيقي قرار ميگيرد؛ يعني: مجموعه هماهنگي هايي که از رهگذر وحدت يا تشابه يا تضاد صامت ها و مصوت ها در کلمات يک شعر پديد ميآيد.
» (شفيعي کدکني؛ ١٣٩١: ٣٩١) « منظور از موسيقي داخلي يا دروني مجموعه تناسب هايي است که ميان صامت ها و مصوت هاي کلمات يک شعر ممکن است وجود داشته باشد.
با بررسي انواع موسيقي مياني به ويژه کاربرد زياد جناس و تکرار پي ميبريم که نيما با کاربرد انواع اين موسيقي کوشيده است تا هماهنگي و تناسب موسيقايي را در شعر نو حفظ کند.
با توجه به بررسي انواع سجع ، تکرار و جناس ، آشکارا ميتوان گفت که تکرار بيش از آرايه هاي ديگر در شعر نيمايي و نيمه سنتي شاعر جلوه گر است .