چکیده:
وراثت که در شرع مقدس و نیز ذیل ماده 140 قانون مدنی به عنوان یکی از اسباب تملک به رسمیت شناخته شده است، با وجود رابطه سببی یا نسبی بین میّت و وارث محقق میشود. زوجیت که از مصادیق بارز رابطه سببی است با اجتماع شرایط موجب انتقال ملک از میّت به وارث خواهد شد. از شروط ایجاد رابطه توارث بین زوجین، قید دوام عقد مورد مناقشه فقها قرار گرفته است. برخی تنها نکاح دائم را موجب ارث دانسته و برخی مطلق عقد نکاح اعم از دائم و موقت را موجب ارث دانستهاند. برخی نیز قایل به تفصیل شده و وراثت را منوط به اشتراط ارث بردن یا عدم اشتراط ارث نبردن دانستهاند. در این نوشتار که به روش توصیفی- تحلیلی انجام گرفته است با بررسی دیدگاههای موجود و ادلّه آنها قید دوام را موثر در ایجاد رابطه توارث بین زوجین ارزیابی کرده و تنها زوجه دائم را مستحق ارث میداند و به لحاظ پیوستگی مفهوم دخول و نکاح، جایگاه قید دخول در ایجاد رابطه توارث بین زوجین را بررسی کرده و بیان میکند که دخول مگر در فردی که در مرض منجر به فوت ازدواج کرده باشد، تاثیری در ایجاد یا عدم رابطه توارث بین زوجین نخواهد داشت.
Inheritance, which is recognized as one of the means of transfer of property in the sacred law, is realized in spite of the causal or relative relationship between the mate and the heir. Was. The terms of inheritance relationship between couples have been questioned by jurists. Some have considered only permanent marriage to be hereditary and some absolute as permanent or temporary marriage. Some have elaborated and have considered inheritance subject to inheritance or non-inheritance. In this article, we review existing views and its arguments to evaluate the effect of durability on the relationship of inheritance between couples and we consider only the permanent wife to be entitled to inheritance.
خلاصه ماشینی:
از جمله ی این روایات که به عنوان روایت صـحیحه از آن هـا یـاد شـده اسـت ، یکـی روایـت محمدبن مسلم از امام صادق (ع ) است که فرمود: «اگـر شـرط میـراث شـده باشـد، زوجـین طبـق شرطشان عمل میکنند» (حرعاملی، ١٤٠٩ق ، ج ١٤، ص ٤٨٦ - ٤٨٥) و دیگری روایـت بزنطـی از حضرت رضا(ع ) است که فرمود: «ازدواج متعه دو گونه است : نکـاح بـا حـق ارث و نکـاح بـدون ارث ؛ اگر شرط میراث بشود، ارث وجود دارد و اگر شرط نشود، نکاح بدون میراث است » (همـان ، ص ٤٨٥) به قـول صـاحب جـواهر، اعتبـار سـند ایـن دو خبـر، عـده ای از متـأخرین و از جملـه «شهیدین » را مغرور نموده و آن ها را به صحت قرار دادن شرط ارث در نکاح منقطع ، معتقـد کـرده است (صاحب جواهر، ١٤٠٤ق ، ج ٣٠، ص ١٩٣).
١-١-٢- نظر مختار و ادّله ی آن با بررسی نظرات و ادّله ی آن ها، این گونه به نظر میرسـد کـه دیـدگاه عـدم تـوارث مطلقـا بـه صواب نزدیک تر است ؛ زیرا غالب روایاتی که در مورد مشروعیت متعه و نکـاح منقطـع وارد شـده است موضوع ارث را نفی نموده اند، به طوری که در مقام تعارض با برخی از روایاتی که توارث را در صورت شرط تجویز کرده اند، کفه ی آن ها سنگین تـر اسـت و چـون بـا اصـول فقهـی و منطـق حقوقی سازگارترند، باید آن ها را ترجیح داده و اخبار دیگر را چنانکه برخی گفته اند یـا حمـل بـر وصیت نمود، یعنی شرط قرار دادن ارث را به معنـی وصـیت بـرای زوجـه ی منقطعـه تلقـی کـرد (صاحب جواهر، ١٤٠٤ق ، ج ٣٠، ص ١٩٢؛ گیلانی میرزای قمی، ١٤١٣ق ، ج ٢، ص ٤٠٢) و یـا از عمل کردن به آن ها صرف نظر نمود.