چکیده:
در این پژوهش، از دیدگاه زبان شناسی و روان شناسی زبان به بررسی رابطه ی فرهنگ و زبان که به طور عمده در فرضیه ی ساپیر ورف تجلّی یافته است؛ پرداخته می شود. با ارائه و در پی آن با سنجش و تحلیل آراء زبان شناسان موافق و مخالف و سایر نظریه پردازان این عرصه، به تبیین این موضوعمیپردازیم؛ سپس با استناد بر ادلّهی عقلی و تجربی برخاسته از دادهی زبانهای دمدستی مانند فارسی» انگلیسی و عربی؛ و همچنین دیگر زبانهای دوردست مانند مالزیایی و هوپیایی؛ ادعا میشود که نظام صورتهای زبانی هم در فراگیری و درک بسیاری از تصوّرات و مفاهیم؛ و هم در مسیردهی نحوهی تفگر و جهانبینی افراد و جامعه» از مهمترین و موئرترین عوامل است. در نهایت همچنین با استناد به رویکرد شناختی استدلال میشود که تصوّر واحد و تصوّر انباشتی پیامدهای متفاوتی را در روند تفکر دارند.
In this article, we investigate the relation between language and culture, linguistically and psycholinguistically, excellently dealt with in Sapir-Whorf hypothesis. After portraying the subject, we attempt to elucidate it with the analysis of pros and cons of the views on this area. It will then be claimed that the system of linguistic forms has a strong effect on the world-view of speakers and also acquiring and perceiving of many concepts, relying on rational and empirical evidences extracted from known languages such as English, Persian, Arabic and also distant languages such as Hopi, Maya, etc. Based on cognitive approach, we will also try to prove that single concepts and compound concepts, contrary to the assumption, function divergently in thinking process.