چکیده:
فمینیسم بعنوان یک جنبش اجتماعی، از یک سو ریشه در نگاه جدید غرب به انسان و تعریف مردانه از آن دارد و از سویی دیگر تهاجم به حرمت، کرامت و حقوق دنیوی زنان پس از رنسانس بویژه در قرن پانزدهم تا هجدهم میلادی است.ارتباط ایران با جهان غرب و آشنایی آنان با وضعیت فرهنگی – اجتماعی متفاوت زنان در اروپا و آمریکا و بوجود آمدن دیدگاه های روشنفکری درباره زنان، مهمترین زمینه های شکل گیری جریان فمینیسم در ایران را فراهم ساخت. نویسندگان در این دوره بدنبال آشکار ساختن این واقعیت بودند که وضع زنان جامعه چیزی متفاوت از وضع خوشایند زنان اروپایی استو تصویر زندگی و جایگاه زنان اروپایی و غربی برای آنها بیشتر شبیه یک رویا بود تا واقعیت. محمدصادق چوبک نیز بعنوان نویسنده متهد آن روزگار به جای پرداختن به جهان ایده آل فمینیست های تند رو یا کند رو، به بیان واقعیت های موجود در جامعه می پرداخت و جایگاه واقعی زنان را ترسیم می کرد. زنان در داستان های مجمعه ی خیمه شب بازی چوبک زنانی از طبقه روشنفکر و تحصیل کرده و یا دارای پست و منصب های حساس نیستند بلکه زنانی واقعی و متعلق به قشر پایین و متوسط جامعه هستند که اغلب ناچارند برای تأمین مایحتاج زندگی یا در خانه ارباب کلفتی کنند و یا در رخت شورخانه ها و مردشورخانه ها و فاحشه خانه ها برای اندک درآمدی هر دوز و کلکی را دستاویز خود سازند.
Feminism as a social movement, on the one hand, is rooted in the new Western perspective on man and man's definition, on the other hand, invasion of the honor, dignity and rights of women after the Renaissance, especially in the fifteenth and eighteenth centuries. Iran's relationship with the Western world and their familiarity with the different cultural and social status of women in Europe and the United States, and the creation of intellectual views on women, provided the most important areas for the formation of the feminism in Iran. The authors of the course in search for uncover the fact that the situation of women in society was something different from that of the European women, and the image of the life and position of European and Western women was more like a dream than reality. Mohammad SadeghChubak, as the writer of that time, instead of paying attention to the world of extreme or slow-moving idealist feminists, spoke to the realities of society and depicted the real status of women. Women of his stories are women of an intellectually educated, or they are not sensitive posts and positions, but are real and belo women to the middle and lower middle class of society, who often have to live in a lord's house to provide their own living needs, or in a dressing room Stuffs and Dead saltines houses and brothels make up for a small amount of income every tricks.
خلاصه ماشینی:
زنــان در داســتان هــاي مجمعــه ي خيمــه شــب بــازي چوبــک زنــاني از طبقــه روشــنفکر و تحصــيل کــرده و يــا داراي پســت و منصب هاي حسـاس نيسـتند بلکـه زنـاني واقعـي و متعلـق بـه قشـر پـايين و متوسط جامعه هسـتند کـه اغلـب ناچارنـد بـراي تـأمين مايحتـاج زنـدگي يـا در خانه اربـاب کلفتـي کننـد و يـا در رخـت شـورخانه هـا و مردشـورخانه هـا و فاحشـه خانـه هـا بـراي انـدک درآمـدي هـر دوز و کلکـي را دسـتاويز خـود سازند.
(عابديني، ج١، ١٣٦٦، ١٦١) داستان هاي چوبک اگـر چـه داسـتان زنـان نيسـت امـا همـان گونـه کـه از اوضـاع اجتمـاعي و فکــري و فرهنگــي جامعــه آن روزگــار برمــي آمــد زنــان جــزء کــم رنــگ و البتـه لاينفـک جامعـه بودنـد و همـين حضـور آنهـا در داسـتان هـا مـي توانـد گويـاي وضــع زنــدگي آنهــا در آن روزگــار باشــد و مــا بــرآنيم تــا از طريــق تحليــل و بررســي داستان هـاي چوبـک در مجموعـه داسـتان « خيمـه شـب بـازي» بـه بررسـي وضـعيت زنــدگي زنــان از ديــدگاه او بپــردازيم و ببينــيم از نگــاه محمــد صــادق چوبــک زنــان از چه جايگاه و سطح فکري و فرهنگي برخوردار بودند.
. »(چوبــک ،١٣٥٤، (206-207 و يــا در داســتان «پيــراهن زرشــکي » شخصــيت هــاي اصــلي داســتان، کلثــوم و ســلطنت در مــرده شــور خانــه کــار مــي کننــد و از ايــن طريــق امــرار معــاش کــرده زندگي خود را مي چرخاننـد و بـه اميـد چيـزي هسـتند کـه از طـرف مـرده عايدشـان شود: « همــين کــه ســلطنت و کلثــوم ســر و پــاي مــرده را گرفتنــد و روي ســنگ خواباندند سلطنت هـولکي روپـوش آنـرا پـس زد و بـا دسـت هـاي نمنـاک و پيـر شـده اش تند تنـد لبـاس هـاي او را وارسـي کـرد.