چکیده:
این مقاله در برگیرنده آراء شهید اول و حضرت امام خمینی (ره) در بابهای بیع وخیارات از کتاب-
های الدروس الشرعیه فی فقه الامامیه و تحریر الوسیله میباشد. از اهداف این پژوهش تطبیق نکته نظرات
این دو فقیه در گذر زمانی ۷۰۰ سالهی ما بین نگارش این دو کتاب بوده تا علاقمندان به مباحث معاملات
به ویژه بیع و خیارات با مطالعه آن دیدی عمیق به آثار فقهی متقدمین و نکته نظرات و نتایج حاصلهاش
داشته باشند. از تقاط اختلافی مهم در بحث بیع وخیارات میتوان به دو مورد ذیل اشاره کرد: (8 شهید
معاطات را در ایجاد عقد بیع حتی در کالاهای کمبها کافی نمیداند و با معاطات انتفاع در عوضین را مباح و
با تلف شدن ثمن یا مثمن معاطات را لازم میداند در حالی که به نظرحضرت امام (ره)، اقوی، واقع شدن
بیع با معاطات در اقلام خرد و کلان هست و به نظر ایشان کلیه چیزهایی که در بیع با صیغه معتبر است در
شهید اول» طرفین میتوانند به جای عین ثمن یا مثمن» بدل آن را تحویل دهندء لکن امام آن را (حتی در
صورت تلف عین) جایز نمیداند.
خلاصه ماشینی:
»(حکیمیان ، علی محمد، تحریر الوسیلۀ رساله فتوایی امام خمینی، موسسه آموزشی پژوهشی فرهنگی یاران امین ، ١٥ شهریور ١٣٨٩) تطبیقات بیع ١-درکتاب بیع شهید اول ، صیغه های ایجاب وقبول به صورت الفاظ عربی ادا گردیده است مثلا شهید بیان کرده که ایجاب عقد بیع به این نحواست که بگوید :« بعت » یا «شریت » یا «ملّکت » وقبول به این صورت است که خریدار یکی از الفاظ «ابتعت »«اشتریت »«ملکت »را بکار ببرد (شهید اول ،١٤٢٦ق ،ج ٣ ،ص ١١٩) ،در حالی که بنظر امام :بنا براقوی در عقد بیع عربیت لازم نیست بلکه با هرزبان دیگری نیز واقع میشود هر چند که فروشنده وخریدار عربی رابدانند درواقع به نظر امام عقد بیع باهرلفظ وتعبیری که مقصود را در محاوره بفهماند واقع می شود(موسوی همدانی،١٣٨٧،.
هرگاه شخصی کالایی را بخرد وسپس با اخذ نصف یا ثلث ثمن ،دیگری را در نصف یا ثلث آن کالا شریک کند،آیا این امر حقوقی که بدان تشریک گفته می شود، بیع محسوب می شود یا خیر؟ شهید آن را بیع می داند ( شهید اول ،١٤٢٦ق ،ج ٣،ص ٢٥٤ )اما امام مردّد است لکن می گوید: اگر بیع باشد ، بیع تولیه خواهد بود (موسوی همدانی،١٣٨٧،ج ٢،مسأله ٧،ص :٦٠٨).
خیار شرط : در بیع خیاری امام بیان داشته اند که ظاهراً اینکه برای فروشنده شرط کنند که اگر قسمتی از ثمن را برگرداند حق فسخ معامله ویا أ خذ معادل آن مقدار بها از مبیع را می تواند داشته باشد صحیح می باشد(موسوی همدانی ،١٣٨٧، ج ٢،مسأله ٣،ص ٥٤٥) در حالی که شهید جایز بودن چنین امری را محل تأمل قرار داده است ودر این مورد نظر صریحی را بیان نداشته اند(شهید اول ،١٤٢٦،ج ٣،ص ٣١١) ٣.