چکیده:
پژوهش حاضر با هدف ارائه مدل ساختاری خودناتوان سازی بر اساس چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده با میانجی گری خودکارآمدی تحصیلی در دانشآموزان انجام شد. روش پژوهش توصیفی و از نوع مدل سازی معادلات ساختاری بود. جامعه آماری پژوهش حاضر کلیه دانشآموزان دوره دوم مقطع متوسط در شهر تهران در سال تحصیلی 1399 بودند. تعداد افراد نمونه 400 دانشآموز بودند که با روش خوشهای (4 مدرسه) انتخاب شدند. ابزار پژوهش شامل پرسشنامه ی خودکارآمدی تحصیلی اون و فرامن (1998)، مقیاس خودناتوان سازی جونز و رودوالت (1982)، پرسشنامه چشمانداز زمان زیمباردو (1999)، پرسشنامه فرزندپروری ادراک شده گرولنیک (1997) و مقیاس باورهای هوشی عبدالفتاح و ییتس (2006) بودند. دادههای گردآوری شده با روش مدل سازی معادلات ساختاری تحلیل شدند. نتایج تحلیل دادهها نشان داد که مدل پیشبینی خودناتوان سازی بر اساس چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده با میانجیگری خودکارآمدی تحصیلی براساس دادههای تجربی از برازش مطلوبی برخوردار است. همچنین اثر مستقیم و غیرمستقیم چشمانداز زمان و باورهای هوشی بر خودناتوان سازی دانشآموزان مورد تایید قرار گرفت (p <0. 05). سبک فرزندپروری ادراک شده و خودکارآمدی تحصیلی به طور مستقیم بر خودناتوان سازی اثر میگذارند (p <0. 05). پژوهش حاضر نشان داد که خودکارآمدی تحصیلی در تبیین و پیشبینی خودناتوان سازی دانشآموزان نقش واسطهای دارد. این متغیر از یک سو تحت تاثیر چشمانداز زمان، باورهای هوشی و سبک فرزندپروری ادراک شده قرار میگیرند و از سوی دیگر میتوانند اثر معناداری بر خودناتوان سازی دانشآموزان داشته باشند. هر کار پژوهشی با محدودیتهای خاص خود روبهروست که این پژوهش نیز از این قاعده مستثنی نیست. از جمله محدودیتهای این پژوهش شامل: روابط ساختاری متغیرها از طریق مدل سازی معادلات ساختاری که یک روش غیر آزمایشی است، آزمون شد.