چکیده:
مقدمه: مطالعه حاضر با هدف مقایسه عزتنفس و مشکلات بینفردی دانشجویان پزشکی مبتلا به اختلال خودشیفته ناسازگار، خودشیفته سازگار و عادی انجام گرفت. روش کار: روش پژوهش علّی- مقایسهای بود. از جامعه دانشجویان علوم پزشکی دانشگاه آزاد اسلامی شهر تهران، 210 فرد به روش نمونهگیری دردسترس به عنوان نمونه انتخاب و بر مبنای ارزیابی دو پرسشنامه سیاهه خودشیفتگی آسیبشناختی (PNI) و مقیاس شخصیت خودشیفتگی (NPI) در سه گروه 70 نفره خودشیفتگی سازگار، خودشیفتگی ناسازگار و فاقد خودشیفتگی قرار گرفتند. جهت سنجش متغیرهای موردنظر از پرسشنامههای مقیاس عزتنفس روزنبرگ (RSES) و مقیاس مشکلات بینفردی 32 سؤالی (IIP-32) استفاده و در نهایت تجزیه و تحلیل دادهها به روش تحلیل واریانس و آزمون تعقیبی توکی انجام شد. نتایج: نتایج نشان داد عزتنفس در هر سه گروه تفاوت معنیداری با یکدیگر نشان دادند (05/0p <) و عزتنفس در گروه خودشیفته سازگار بیشتر از دو گروه دیگر گزارش شده است. همچنین تمامی ابعادهای مشکلات بینفردی در هر سه گروه تفاوت معنیداری با یکدیگر نشان دادند (05/0p <). نتیجهگیری: خودشیفتگی ناسازگار میتواند بر عزتنفس و مشکلات بینفردی دانشجویان علوم پزشکی تأثیر منفی بگذارد. ویژگیهایی همچون عدم اعتماد به دیگران، عدم بیان مستقیم احساسات، عدم همدلی و نادید گرفتن احساسات دیگران در افراد خودشیفته ناسازگار با کم بودن میزان حمایتگری و مشارکت همخوانی دارد. افراد با ویژگیهای خودشیفتگی ناسازگار از حضور در جمع فقط به عنوان ابزاری برای ایجاد احساس برتری و تسلط در خود استفاده مینمایند، در تصمیمات مهم زندگی تابع دیگران نبوده و بدون توجه به تأثیری که بر دیگران بر جای میگذارند خود را ابراز مینمایند. در اصل وجود رگههای خودشیفتگی در حد سازگار و ناسازگار باعث ایجاد مشکلات بینفردی در مقیاس حمایتگری و مشارکت میشود. چرا که احساس استحقاق و برتری، فقدان همدلی، ناتوانی در ایجاد و حفظ پیوندهای گرم و عاطفی با دیگران و عدم جهتگیری اشتراکی نسبت به روابط موجب میشود تا پیشنیازهای برقراری روابط سالم بینفردی در این افراد دچار آسیب گردد.
Introduction: The aim of this study was to compare the self-esteem and interpersonal problems of incompatible, adaptive and normal narcissists. Methods: The research method was causal-comparative. From the population of Islamic Azad University students, 210 people were selected by available sampling method and based on the evaluation of two questionnaires of pathological narcissism (PNI) and narcissistic personality scale (NPI) in three groups of 70 people consistent narcissism, maladaptive narcissism and no narcissism they got. To measure the desired variables, the Questionnaires of Rosenberg self esteem scale (RSES) inventory of interpersonal problems – 32 (IIP-32) were used and finally the data were analyzed by analysis of variance and Tukey post hoc test. Findings: The results showed that self-esteem in all three groups showed a significant difference (P Conclusion: Incompatible narcissism can negatively affect the self-esteem, and interpersonal problems of medical students. People with incompatible narcissistic traits use being in the crowd only as a means to create a sense of superiority and dominance, are not subject to others in important life decisions, and express themselves regardless of the impact they have on others. In essence, the existence of narcissistic and incompatible narcissistic traits causes interpersonal problems on the scale of advocacy and participation. Because the feeling of merit and superiority, lack of empathy, inability to create and maintain warm and emotional ties with others and lack of shared orientation towards relationships cause the prerequisites for establishing healthy interpersonal relationships in these people to be harmed.
خلاصه ماشینی:
بنابرايـن ، بسـياري از نظريه پردازايـان (کوهـات ، ١٩٧٧؛ و کرنبـرگ ، ١٩٧٠) پيشـنهاد مي کننـد کـه خودشـيفتگي داراي دو جنبـه سـالم و آسيب شـناختي اسـت کـه بيانگـر سـازماندهي سـازگارانه ٢ و ناسـازگارانه ٣ شـخصيت ، نيازهـاي روان شـناختي و مکانيسـم هاي نظم دهـي ٤ کـه بـه تفاوت هـاي فـردي در مديريـت نيازهـا بـراي خودفزونـي ٥ و کسـب تأييـد اشـاره دارد (مـورف ، ٢٠٠٦؛ بـه نقـل از ترشـابي ، رسـول زاده طباطبايـي ، بشـارت ، عسـگري ، ١٣٩٥).
Roche, Pincus, Conroy, Hyde, Ram 2.
Van Geel, Toprak, Goemans, Zwaanswijk, Vedder 16.
Besser, Zeigler-Hill, Pincus, Neria 4.
Kealy & Ogrodniczuk مي دانيـم ، مبتنـي بـر نظريه پردازي هـاي عمدتـا روان تحليل گـري اسـت کـه تاکنـون مبسـوط ترين توصيف هـا را از مفهـوم خودشـيفتگي و کارکـرد شـخصيت خودشـيفته ارائـه داده انـد و همانطـور کـه مطـرح شـد اکثـر مطالعات به بررسـي شـخصيت خودشـيفته ناسـازگار پرداختـه و کمتـر مطالعه اي به خودشـيفتگي سـازگار پرداختـه اسـت بـه همين روي ايـن پژوهش به دنبال پاسـخگويي به اين سـؤال اسـت کـه بيـن مؤلفه هـاي عزت نفس و مشـکلات بين فـردي در افراد خودشـيفته سـازگار، ناسـازگار و عـادي چـه تفاوتي وجـود دارد؟ روش روش ايـن پژوهـش علي - مقايسـه اي بـود.
طبـق نتايـج بدسـت آمـده عزت نفس در هر سـه گروه تفـاوت معنـي داري بـا يکديگر نشـان مي دهند؛ يعني عزت نفس در گروه خودشـيفته سـازگار بيشـتر از دو گروه ديگر و در گروه فاقد خودشـيفتگي بيشـتر از گروه خودشـيفته ناسـازگار گزارش شـده اسـت کـه با نتايج پژوهش هاي خسـروي ، شـهريور، نظريان ، حميـدي (١٣٩٣)؛ احمـدي ، مهرابي زاده هنرمند، زرگـر (١٣٩٢)؛ فرح بيجـاري ، پيوسـته گر، ظريـف جلالـي (١٣٩٢)؛ جلالي عاشـق آبادي (١٣٩١)؛ پيوسـته گر، يـزدي ، مختاري (١٣٩٠)؛ حيات ١ و همـکاران (٢٠١٨)، واتر٢ و همکاران (٢٠١٣) همخواني دارد.