چکیده:
بدبینی به هستی و مناسبات آن، همواره در طول تاریخ بشر مطرح بوده است؛ لیکن روی کرد
به آن به صورت یک مکتب فکری رسمی و با نام نهیلیسم از ثمرات مدرنیسم میباشد که به
موازات ادامهی حیات در آثار فیلسوفان و متفکران در اشعار شعرای زبان فارسی و عربی بازتاب
یافته است. از آنجا که یکی از بهترین روشهای تبیین یک مساله، مقایسهی آن با نمونهای هم
شان و همجنس است، نوشتار حاضر با روش توصیفی- تحلیلی، عناصر و موّلّفههای نهیلیسم را
در آثار صادق هدایت و زکریا تامر به عنوان دو نویسندهی پیش تاز در داستاننویسی مدرن ایران
و سوریه که به پوچانگاری گرایش یافتهاند مورد کاوش قرار داده، تا برخی از آسیبهای مترتب
بر این مکتب فکری مشخص شود و عوامل رویآوردن این دو نویسنده به اندیشههای نهیلیستی
مورد بررسی قرار گیرد.
یافتهها نشان میدهد که علیرغم تعلق هدایت و زکریا تامر به دو فرهنگ و دو جامعهی
متفاوت. پوچ انگاری، بدبینی نسبت به فرد و جامعه، مرگاندیشی و درون گرایی، بر افکار هر دو
مستولی است و آشنایی با آثار متفکران غربء استبداد و خفقان داخلی از عوامل مشترک و موئثر
در سوق دادن هر دو نویسنده به نیست آنگاری بوده است.
خلاصه ماشینی:
علاوه بر اين ، تامر و هدايت در زمينه هاي متعدد ديگري نيز مورد توجه پژوهشگران قرار گرفته اند و آثار ارزش مندي در مورد آنها به چاپ رسيده است که از آن ميان است : خودکشي در آثار صادق هدايت و گي دوموپسان (نذري دوست و بهنوش ، ١٣٨٩)، بررسي افکار و باورهاي گنوسي ابوالعلا معرّي و صادق هدايت (اردستاني ، ١٣٩٢)، بررسي وجوه اشتراک و افتراق داستان هاي کوتاه آنتوان چخوف و صادق هدايت (شکروي و صحتي ، ١٣٨٦)، مطالعه ي تطبيقي رؤيا در بوف کور اثر صادق هدايت و اورليا اثر ژرار دونروال (گندم زاده و کي فرخ ، ١٣٨٨)، نگاهي به طنز اجتماعي در دو اثر از آنتوان چخوف و صادق هدايت (نصراصفهاني و فهيمي ،١٣٩٠)، نگاهي موازي به زندگي و آثار صادق هدايت و سهراب سپهري (طهماسبي ، ١٣٨٨)، گوتيک در ادبيات تطبيقي ، بررسي برخي از آثار صادق هدايت و ادگار آلن پو (حسيني فاطمي ، مرادي مقدم و يحيي زاده ،١٣٩٢)، بررسي تطبيقي رمانتيسم اجتماعي در داستان کوتاه گيله مرد اثر بزرگ علوي و النّهر زکريا تامر(پروانه ، سليمي ، حسني ، ١٣٩٤)، تحليل برخي داستان هاي مجموعه ي دمشق الحرائق زکريا تامر از منظر رئاليسم جادويي (سليمي ، قبادي ، عبادي ،١٣٩٢).