چکیده:
زمینه: امروزه در محیط پویا و در حال تغییر، سازمانهای خدماتی ناچار به حرکت به سوی نوآوری در خدمات میباشند. هم چنین سازمانها برای بقاء و حرکت به سمت نوآوری در خدمات، نیازمند داشتن برند کارفرما و اخلاق کار میباشند. بر همین اساس، هدف از اجرای تحقیق حاضر، بررسی رابطه برند کارفرما و نوآوری در خدمات با توجه به نقش واسطهای اخلاق کار میباشد.
روش: این تحقیق، از لحاظ هدف جزء تحقیقات کاربردی و از لحاظ ماهیت و شیوه تحقیقات جزء تحقیقات توصیفی- همبستگی میباشد. جامعه آماری، کلیه کارکنان یک سازمان دفاعی میباشد (تعداد 800 نفر)؛ که برای آزمون فرضیههای تحقیق نمونهای 270 نفری از کارکنان به صورت تصادفی ساده از جامعه محدود، انتخاب شدند. ابزار گردآوری دادهها پرسشنامه بوده است که روایی و پایایی آن مورد تایید قرار گرفته است. در پایان از روش مدلسازی معادلات ساختاری با کمک پی ال اس استفاده شد.
یافتهها: نتایج حاصل از تحقیق نشان داد که برند کارفرما با نوآوری در خدمات و اخلاق کار رابطه معنی داری دارد. هم چنین بین اخلاق کار و نوآوری در خدمات رابطه ی معنی داری وجود دارد.
نتیجهگیری: سازمان مذکور برای حرکت به سمت نوآوری در خدمات، بایستی از اهرمهای برند کارفرما و اخلاق کار استفاده نماید.
Background: In todaychr('39')s dynamic and changing environment, service organizations are forced to move towards service innovation. Organizations also need an employer brand and work ethics to survive and move toward service innovation. Accordingly, the purpose of this study is to investigate the relationship between employer brand and service innovation with respect to the mediating role of work ethics.
Method: This research is an applied research in terms of purpose and a descriptive-correlational research in terms of the nature and method of research. The statistical population is all employees of a defense organization (800 people); to test the research hypotheses, a sample of 270 employees were randomly selected from a limited community. The data collection tool was a questionnaire whose validity and reliability were confirmed. Finally, the structural equation modeling method was used with the help of PLS.
Results: According to the results of the research, employer brand has a significant relationship with services innovation and work ethics. There is also a significant relationship between work ethics and services innovation.
Conclusion: In order to move towards service innovation, the mentioned organization must use employer brand and work ethics leverages.
خلاصه ماشینی:
نتیجه گیری: سازمان مذکور برای حرکت به سمت نوآوری در خدمات، بایستی از اهرم های برند کارفرما و اخلاق کار استفاده نماید.
کلیدواژگان: برند کارفرما، نوآوری در خدمات، اخلاق کار دکتر حسین تاج آبادی، دکتر غلامرضا توکلی، یونس نظری* گروه مدیریت، مجتمع مدیریت و فناوری های نرم، دانشگاه صنعتی مالک اشتر تهران (تاریخ دریافت:15/11/97، تاریخ پذیرش:17/01/98) سرآغاز با توجه به ماهیت غیرمادی و فازی خدمات، تشخیص دقیق ارائه ی خدمات جدید دشوار است (1و2).
با توجه به انتقادهای پی در پی، مبنی بر اینکه این نوع ویژگی ها برای دربر گرفتن ویژگی های متمایزی که خدمات را نوآورانه می سازند، بسیار محدود هستند، پنج سال گذشته به عنوان مرحله ی چندبُعدی بررسی نوآوری خدمات شناخته شده است (11).
جدول1: ابعاد و شاخص های سنجش نوآوری در خدمات(12) {مراجعه شود به فایل جدول الحاقی} هدف عمده برند کارفرما، تلاش برای ارتقاء شرکت در محیط داخلی و خارجی آن است و در پی آن است که چه چیزی شرکت را متمایز و مطلوب برای کارکنان می نماید(36).
لذا تحقیق حاضر، به دنبال پاسخ به این سوال می باشد؛ که رابطه برندکارفرما با نوآوری در خدمات با توجه به متغیر اخلاق کار، چگونه است؟ بر این اساس مدل مفهومی تحقیق، به شرح ذیل در نظر گرفته شده است.
Innovation in services: a review of the debate and a research agenda.
Innovation surveys for service industries: a review.
Knowledge intensive business services as coproducers of innovation.
Services, innovation, employment and organisation: research gaps and challenges for the next decade.
Capabilities for managing service innovation: towards a conceptual framework.
Patterns of innovation in knowledge intensive business services.
Measuring and managing employer brand image in the service industry.