چکیده:
انتخابات ریاست جمهوری در همه کشورها از جمله ایران مهمترین انتخابات شناخته می شود. به همین دلیل جریانهای سیاسی اعم از اصلاح طلب و اصولگرا استراتژیها و الگوهای رفتاری مختلفی برای دوازدهمین انتخابات ریاست جمهوری اتخاذ کردند. اصولگرایان تاکتیکهای ایجابی و سلبی مختلفی اتخاذ کردند که درباره استراتژیهای ایجابی میتوان به اتئلاف، دوقطبی سازی سیاسی- اقتصادی و فرهنگی، مشارکت اعتدالی، نگرش انتقادی ساختاری به برنامههای دولت یازدهم و درباره رویکردهای سلبی میتوان به بزرگنمایی چالشهای اقتصادی، ناکارآمدی دولت یازدهم، ناکارآمدی توافق هستهای، هراس فرهنگی و عقیدتی از دولت روحانی و منفی نگری به چهرههای خاص و دارای پایگاه اجتماعی سیاسی و فرهنگی کشور اشاره کرد. البته این الگوهای انتخاباتی بنا به دلایل جامعه شناختی، مولفههای عصر اطلاعات و جهانی شدن، سیاست تقابلی اصلاح طلبان و مشارکت حداکثری مردم با ناکامی مواجه شد.
The Approach of Principlists towards 12th Presidential Election Elnaze Nikseresht Mohammad Bashiri Azar Abstract: The presidential election is the most important election in all countries including Iran. Therefore, political factions, including principlists and reformists, adopt different strategies to the presidential election. The principlists adopted various obligatory such as coalition building, political-economic polarization, moderate participation, critical attitude towards eleventh administration’s plans, and divesting tactics such as exaggeration of economic challenges, inefficient adminis- tration, failure of the nuclear deal, pessimism about certain figures. These election strategies were doomed to failure because of social order, elements of the information age, globalization, confrontational policies of reformists and high turnout. Key Words: Political Participation, Election, Presidency, Reformists, Principlists
خلاصه ماشینی:
فاصله بین بزرگان اصولگرا چنان زیاد است که حتی امیدی به نشستن آنها دور یک میز برای برنامه ریزی درباره انتخابات دور از ذهن به نظر میرسد اما اگر آنان منافع گروهی خود را در نظر داشته باشند حداقل باید در زمینه توفیقات دولت روحانی سکوت کنند تا راه برای تاخت و تازهای انتخاباتی فراهم شود.
مانور روی فردی با شخصیت و منش مشابه با احمدی نژاد، هر چند میتواند تا حدی از سبد رای او را بدست آورد اما باید توجه داشت که آیا همه طیفها حاضر هستند بین شبه احمدی نژاد و روحانی، احمدی نژاد دوم را انتخاب کنند؟(کریمی، خبرانلاین، 6/1/1396) دوقطبی سازی حوزه سياست ايران به نظر من از دوم خرداد ١٣٧٦ دوقطبي شده است و تا پيش از آن شما با سهولت بيشتري قادر بوديد مواضع اقتصادي و اجتماعي گروههاي سياسي را با تقسيم بندي آنها به چپ و راست، مشخص كنيد.
اما اگر پس از یک شکست در مناصب انتخابی، بلافاصله به مناصب انتصابی، بلکه با قدرت بیشتر کوچ کنند، هیچگاه متوجه نخواهند شد که شکست خوردهاند؛ تجربه این سالها به ما آموخته است که اصولگرایانی که در انتخاباتی مانند ریاست جمهوری شکست خوردهاند، هیچگاه فعل و عمل سیاسی، یک فعال یا جریان سیاسی شکست خورده که باید خود را برای انتخابات و آیندهای دیگر مهیا کنند را انجام ندادهاند؛ آنان نیاموختهاند که شکست خوردن به دلیل رد شدن از سوی مردم هزینه خواهد داشت!