چکیده:
مفهوم و اهمیت توسعه عمدتا پس از پایان جنگ جهانی دوم دو چندان گردیده است . این عنوان مفهومی مستقل در فضای پس از پایان جنگ هویت پیدا کرد. گرچه قبل از آن نیز درقالب سوابق توسعه قابل تامل و بررسی است، اما در مفهومی عمومی آن به معنای رسیدن به سطح کشورهای صنعتی است. در این تفکر توسعه در وهله اول به معنای رشد اقتصادی بوده که به مرور زمان مکانیزاسیون ، صنعتی شدن و رشد اقتصادی و نوسازی در ابعاد سیاسی و اجتماعی نیز به آن افزوده شد. با رشد و توسعه سیاسی، اقتصادی و اجتماعی که در اوپا و آمریکا به سرعت روبه رشد بود اندیشمندان را بر آن داشت تا برای سایر کشورهای دیگر نیز چاره ای بیندیشند. در این مطالعه، بحران های سیاسی و رابطه آن با توسعه سیاسی به روش کتابخانه ای مورد بررسی قرار گرفته است و نتیجه گرفته شده است که: بحران های سیاسی و عدم توسعه، متقابلا بحران های را به وجود می آورد. سیاسی نیز نقش منفی بر فرایند توسعه سیاسی داشته و چالش های اساسی برای سیستم سیاسی و شهروندان آن فراهم می سازد. همچنین فساد سیاسی، اعتماد شهروندان نسبت به سیستم را کاهش و سیستم سیاسی را با کاهش مشروعیت روبرو خواهد کرد.
Saeed Jahangiri[1] Naser Garusi[2] Mohsan Abdolahi[3] Abstract The importance of development has doubled since the end of World War II. The title, which came to be recognized as an independent concept in the post-war space, has already been discussed in the context of development, but in its general sense it means reaching the level of industrialized nations. In this sense, development meant primarily economic growth, which also increased over time as mechanization, industrialization and economic growth and modernization in the political and social dimensions. With the rapidly growing political, economic, and social development in Europe and the United States, scholars have begun to think of other options. In this study, political crises and their relation to political development have been studied in a library manner and it has been concluded that: political crises and underdevelopment create mutually crises. Political crises have a negative impact on the political development process and pose major challenges for the political system and its citizens. Also, political corruption will undermine citizens' confidence in the system and will undermine the legitimacy of the political system. [1] PhD, Political Science, Issues of Iran, Faculty of Law, Theology and Political Science, Science and Research Branch, Islamic Azad University, Tehran, Iran, Corresponding Author, email: Saeedjahangiri61@yahoo.com [2] Faculty member, Payame Noor University, Alborz, Iran [3] Graduate, History, Abhar Branch, Islamic Azad University, Zanjan, Iran, email: moabdolahi@yahoo.com
خلاصه ماشینی:
44) البته ناگفته نماند که کنش تنها در سطح فردی و تمامی واقعیت اجتماعی را شامل میشود و مشارکت که از آن به عنوان کنش یاد میکنیم تنها به واسطهی کنش و تعامل بین افراد معنی و مفهوم نمییابد بلکه میتواند در راستای تعامل بین گروهها و ملتها نیز تحقق یابد مشارکت به عنوان کنشی است که در موقعیتهای مختلف، انتظارات متقابلی از طرف عاملان به همراه دارد و کنشگران کنش خودشان را براساس ارزشهای مورد قبول و هنجارهای موجود جامعه تنظیم میکنند و این رفتار هنجارمند آنها پیامد مثبت و همراه با پاداش خواهد داشت.
انسجام با مشارکت (توسعه سیاسی) ارتباط مشارکت امری جمعی است که نیازمند انسجام و همبستگی بین افراد میباشد با افزایش روند شهرنشینی آنچه بیشتر از همه به چشم میآید تنوع فرهنگهای مختلفی است که شهر به خود میبیند و مردم برای زندگی در کنار هم، نیاز به این دارند که به همدیگر نزدیک شده انسجام و همبستگی داشته باشند.
به عبارتی مشارکت و کارهای گروهی با انسجام در تعاملی دوسویه قرار دارد جایی که انسجام و همبستگی بین فردی و گروهی بیشتر باشد احتمال وقوع کنشهای جمعی و گروهی افزایش مییابد و در مقابل افراد در اثر پیوستن به کارهای گروهی و شرکت در امور مختلف به صورت دسته جمعی تعامل و کنش متقابل بیشتری انجام داده و این امر موجب عمیقتر شدن روابط آنها شده و همبستگیشان را افزایش میدهد، البته میتوان تصور کرد که تمامی کنشها و انسجام افراد تابع اصول و هنجارهایی است که جامعه آنها را تعیین میکند.