چکیده:
جهانی شدن امری اجتناب ناپذیر و مطلوب است که با سست ساختن مرزها، جغرافیای اجتماعی را چنان متحول می سازد که مسایل داخلی و خارجی به یکدیگر گره می خورد. احساس نیاز به نظم و قدرتی جهانی که از مناسبات عادلانه در جهان یکپارچه دفاع کند، ثمره این فرایند است. هدف از این مقاله بررسی مفاهیم دیپلماسی ، ارتباطات و جهانی شدن و همچنین تحلیل تاثیراتی است که دولتها درعرصه دیپلماسی و سیاست خارجی از پدیده جهانی شدن پذیرفته اند. بنابراین، سوالی که می توان در این نوشتار مطرح کرد این است که جهانی شدن چه تاثیری بر سیاست خارجی و به تبع آن دیپلماسی کشورها گذارده است؟ فرضیه مقاله بدین صورت می باشد: جهانی شدن با بی اعتبار نمودن عنصر فضا و زمان و هم-چنین گسترش روز افزون فن آوری های ارتباطی و اطلاعاتی، باعث گرایش هر چه بیشتر کشورها به استفاده از قدرت نرم در سیاست خارجی که به طور ملموس در دیپلماسی فرهنگی تجلی یافته، گردیده است. روش پژوهش توصیفی- تحلیلی بوده و بیشتر دوره زمانی بعد از جنگ سرد را در بر خواهد گرفت.
Jalaluddin Salimi,[1] Abstract: Globalization is an inevitable and desirable thing that, by weakening borders, transforms the social geography in such a way that internal and external issues are intertwined. The feeling of the need for world order and power to defend just relations in a unified world is the fruit of this process. The purpose of this article is to examine the concepts of diplomacy, communication, and globalization, as well as to analyze the influence of diplomacy and foreign policy on governments in the era of globalization. Therefore, the question that can be asked in this article is what effect has globalization had on foreign policy and consequently on diplomacy? The hypothesis of the article is as follows: Globalization, by discrediting the element of space and time, as well as development of communication and information technologies, has led more countries to use soft power in foreign policy, which is tangible in cultural diplomacy. The research method is descriptive-analytical and will cover most of the time after the Cold War. [1] PhD student in International Relations, Islamic Azad University, Science and Research Branch, jalal.saalimii@gmail.com
خلاصه ماشینی:
به دنبال برجسته شدن مسائل فرهنگی درعصر جهانی شده امروز و با گسترش فنآوریهای ارتباطی، کشورها هرچه بیشتر به استفاده از این ابزار جهت پیشبرد منافع و اهداف ملی خود متقاعد شدند، به نحوی که امروزه شاهد ظهور و تشکیل اتحادیههای فرهنگی در عرصه جهانی بوده تا از این طریق زمینه منازعات و چالشهای بینالمللی برطرف و موجب همگرایی دولت- ملتها گردد.
بنابراین، سوالی که در این راستا قابل طرح و ارزیابی میباشد این است که جهانیشدن چه تاثیری بر سیاست خارجی و به تبع آن دیپلماسی کشورها گذارده است؟ فرضیه مقاله بدین صورت میباشد: جهانی شدن با بیاعتبار نمودن عنصرفضا و زمان و همچنین گسترش روزافزون فنآوریهای ارتباطی و اطلاعاتی، باعث گرایش هرچه بیشتر کشورها به استفاده از قدرت نرم در سیاست خارجیکه به طور ملموس در دیپلماسی فرهنگی تجلی یافته، گردیده است.
(Kirsten et al, 2007: 11) 4- اهداف دیپلماسی فرهنگی و نقش جهانیشدن ارتباطات به طور کلی میتوان چندین هدف را برای دیپلماسی فرهنگی برشمرد که ذیلاً بدانها اشاره میشود: 4-1- تاثیرگذاری بر افکار عمومی جهانی و شهروندان جامعه هدف با دگرگونیهای حادث شده در شکل و ساختار سیاسی جوامع و تبدیل و تحول آنها از یک جامعه اقتدارگرا به نظامی دموکراتیک و دارای نهادهای منبعث از قانون اساسی، رضایت شهروندان و کسب مجوز از آنها به اصولی اساسی در سیاست خارجی کشورها تبدیل شده است.