چکیده:
هرچند ازدواج موقت و دائم ماهیّت حقوقی یکسانی دارند لکن دارای احکام»
شرایط و آثار متفاوتی هستند. آنچه د رنگاه اوّل در نکاح انقطاعی بیشترخود نمائی
میکند و ازدواج موقت را از ازدواج دائم متمایز میسازد آزوم ذکر مدت و مهر در
ازدواج موقت است بطوریکه عدم توجه به آن دو آثار حقوقیای چون تبدیل به ازواج
دائم و یا بطلان به همراه دارد. به همین دلیل است که امام صادق(ع) میفرماید: «متعه
نمیباشد مگر با دو امرء اجل نام برده شده و اجر نام برده شده». درحالی که قانون مدنی
ضمانت اجرای عدم ذکر مهر در ازدواج موقت را بطلان میداند در خصوص ضمانت
اجرائی عدم مدت در ازدواج موقت به دلیل اختلاف علماء سکوت اختیار کرده است
لکن از منظر فقهی با وجود آنکه مدت و مهریه هر دو جزء ارکان ازدواج موقت تلقی
میشوند آثار حقوقی متفاوتی دارند. درحالی که علماء عدم ذکر مهریه را موجب بطلان
ازدواج موقت میشمارند مشهور علماء عدم مدت را موجب انقلاب آن به ازدواج دائم
میدانند. با وجود این برخی از علماء عدم ذکر لفظی مدت را کافی ندانسته بلکه در
صورتی آن را موجب انقلاب به دائم میدانند که در قصد نیز ذکر نشده باشد.
با این اوصاف در خصوص زنی که خالی از موانعم شرعی و قانونی نکاح است
طرفین ازدواج موقت میتوانند بدون آنکه ذکری از مدات و مهریّه به میان آورند
درحالی که هیچیک از آن دو قصد ازدواج دائم را ندارند با یکدیگر رابطه زوجیّت
برقرار کنند و اینگونه روابط بین دو جنس مخالف؛ مبنای شرعی داشته وفاقد وصف
کیفری است. خصوصا با عنایت به اینکه غرض اصلی از ازدواج موقت غالبا عفاف
نفس و مانند آن است در حالیکه غرض اصلی از ازدواج دائم بقاء و تداوم نسل و مانند
آن است. علاوه برااین» طرفین ازدواج موقت درکم و کیف مدت و مهریه آزادی
زیادی دارند.
Although the permanent and temporary marriages have the same legal nature, but
they have different rules, conditions and effects. The thing that shows itself in temporary
marriage more and makes temporary marriage distinguished from permanent marriage is
the necessity of mentioning the duration and marriage portion in the temporary marriage
so that lack of attention to these two things will have legal consequences like changing
to permanent marriage or null; That’s why Imam Sadiq (‘a) says: There is no temporary
marriage unless two matters are fulfilled, duration and marriage portion.
Now, in the present article, the jurisprudent-legal role of duration and marriage
portion in temporary marriage has been studied and also this point has been proved that
in the case of a woman who doesn’t have any legal and lawful impediments, the parties
of the temporary marriage can have matrimonial relations with each other without
mentioning marriage portion and duration and these kinds of relations between two
opposite sexes are free from lawful and legal impediments and have a lawful basis,
especially with regard to this matter that the main purpose of temporary marriage is
often chastity of the life and things like that, whereas the main purpose of permanent
marriage is the stability and continuation of the generation and things like that. In this
article, it has been stated that the results of no mention of the duration and no mention of
the marriage portion in temporary marriage are different whereas the civil procedural
law considers no mention of the marriage portion as null, It has not said anything about
executive guarantee if no mention of the duration is made, but in jurisprudence among
jurisprudents there is a difference over the executive guarantee if the duration is
mentioned. Some jurisprudents have considered the existence of the intention of
duration of marriage portion suffices and do not consider the literal mentioning of them
necessary during pronouncing the marriage. Moreover, the parties of the temporary
marriage have a lot of freedom in the quality and quantity of duration and marriage portion.
خلاصه ماشینی:
از نظر فقهي ، ازدواج موقت يا همان نکاح منقطع ومتعه ، معروف به صيغه وازدواج دائم اشتراک ماهوي داشته و از حيث اصول و ارکان اعم از ايجاب و قبول ، اذن ولي ، مهريه ، اعلان ازدواج وإشهاد آن وغيره با لحاظ اختلافات بين شيعه و اهل سنت وميان هر يک از آن دو، مشترک هستند واساسا در فقه اصل بر اشتراک احکام زوجه دائمه و منقطعه است مگر در مسائل خاص (نجفي ، [بي تا]، ج ٣٠، ص ١٨٧) با وجود اين ، آن دو فرق هاي اساسي نيز دارند که مهمترين آنها مدت و مهريه است .
همچنين از ظاهر ماده مذکور چنين بر مي آيد که مهم ، داشتن مدت معين است و کافي است طرفين ازدواج موقت قصد مدت معين را داشته باشند هر چند که آن را در ضمن عقد بيان نکرده و عقد را متبانيا بر آن منعقد کرده باشند که در اين صورت طبق قاعده حقوقي «العقود تابعۀ للقصود»١ ازدواج موقت محسوب مي گردد بدون اينکه باطل و يا تبديل به ازدواج دائم گردد لکن اگر طرفين در دوام يا موقت بودن آن با يکديگر اختلاف داشته باشند اصل بر دوام خواهد بود چرا که اين ازدواج موقت است که نياز به بيان مؤنه زائد (مدت ) دارد.
در خصوص عدم ذکر مهر در ازدواج موقت نيز چنانکه ملاحظه شد هر چند ميان علماء کمي اختلاف وجود دارد لکن في الجمله همه آنها قائل بر بطلان آن هستند بطوريکه برخي چون محقق حلي ذکر آن را در ضمن عقد ضروري دانسته و معتقد است که هر شرطي که در ازدواج موقت شرط است بايد مقارن با ايجاب و قبول باشد وآنچه قبل يا بعد از عقد ذکر مي شود اعتبار ندارد بنابراين ازدواج موقت با تباني بر آن نيز صحيح نخواهد بود.