چکیده:
رعایت اخلاق در حوزۀ کسبوکار، هم موجب دستیابی به حسن شهرت و سود کلان در امور دنیوی و هم موجب سعادت اخروی میگردد. متأسفانه امروزه چنان که باید اخلاق کسبوکار در کشور رعایت نمیشود. هدف از پژوهش حاضر، بررسی فرایند شکلگیری رفتار غیراخلاقی و عوامل ایجاد شکاف بین نظر و عمل اخلاقی در بازار است. بدین منظور، ده نفر از بازاریان دغدغهمند اصفهان، بر اساس نمونهگیری گلولهبرفی، انتخاب شدند و در مصاحبۀ ساختارنیافته به سؤالات پاسخ گفتند. بر اساس نتایج، ارادۀ فرد تحتتأثیر هواهای نفسانی (عامل درونی) قرار میگیرد و طی زندگی، فرایند مشخصی بر آن اثر میگذارد تا او از رعایت اخلاق کسبوکار دور شود. عوامل بیرونی نظیر طمع و فریب دنیا، رفتار والدین، مسئولان، قانونگذاران، مدرسان آموزشی، جامعۀ روحانیت و... در تشدید این آسیب مؤثرند. در نهایت، تقوی و ایمان میتواند ضعف ارادۀ فرد را جبران کند.
Business ethics is an important factor in reputation, gain profit and economic development. Unfortunately, ethics have not been executed in Iran's market. Accordingly, the aim of the present study is to investigate the process and the factors causing the gap between theory and practice in employing ethics. To this aim, ten participants were selected based on snowball sampling in Isfahan market. Data were collected through unstructured interview. Method for data analyzing was grounded theory. Findings of the present study showed that every person has confronted with two kinds of factors. The internal factor, human soul, was the most important reason for not executing business ethics. However, external factors such as parents, clergymen, rules and etc were also effective in creating the gap. Based on the results of the study, faith of each person help to fill the gap between the theory and practice. The results are useful in educational and research policy-making.
خلاصه ماشینی:
هدف از پژوهش حاضر، بررسی فرایند شکلگیری رفتار غیراخلاقی و عوامل ایجاد شکاف بین نظر و عمل اخلاقی در بازار است.
همچنین، توجه به اصول اخلاقی در ایران بدین دلیل اهمیت مییابد که جامعۀ ایران از ابتدا دین اسلام را برای خود برگزیده است و ازآنرو که اسلام دین جامع و کاملی در تمام ابعاد و حوزههاست، ضرورت رعایت اخلاق در کشور اهمیت دارد.
آنچه پژوهش حاضر با استفاده از مقالۀ «نظمپذیری جمعی درون خانواده؛ پدیدۀ محوری در تأثیرپذیری عملکرد اقتصادی از آموزههای اسلامی: مطالعهای بر اساس نظریۀ زمینهای» (ارشدی و همکاران، ۱۳۹۴) دنبال میکند، بررسی فرایند و عوامل شکاف بین اخلاق نظری با اخلاق عملی در مبادلات اقتصادی است.
منظور از عوامل زمینهای این است که مثلاً فرد از نظر شخصیتی به طمع یا ضعف مهارتی و آموزشی مبتلاست و تحتتأثیر عوامل دیگر بیشتر مرتکب خطای اخلاقی میگردد.
در استخراج این مقوله باید گفت بیشترین پاسخها به «شخصیت کسبه» معطوف بود؛ بدین معنی که تغییراتی در زمینۀ دینداری کسبه رخ داده است و باید دلیل اصلی را در دینداری آنان (مفهوم خود یا نفس) جستوجو کرد؛ برای مثال، در مصاحبهای به نقش فرد در رعایت اخلاق اشاره شد: «وقتی خود فرد نخواهد دین داشته باشد و تکامل پیدا کند...
نتیجهگیری نتایج پژوهش بیانگر تأثیر عوامل درونی و بیرونی بر کنش کسبه هنگام رعایت اخلاق در بازار است.
گفتنی است که این نتایج با دیدگاه ارسطو و اسلام دربارۀ غلبۀ ضعف اراده بر نفس انسان مطابقت دارند؛ بدین مفهوم که انسان بر اساس قدرت اختیار و انتخاب خود تصمیم به انجام امور میگیرد و در نهایت هم باید پاسخگوی تصمیمات خود باشد.