چکیده:
دودمان اشکانی برخلاف عمر طولانی، اسناد کمشماری از خود باقی گذاشته که واکاوی تاریخ ایران و میانرودان در این دوران را با مشکل مواجه میسازد. با اینحال با پیشرفت مطالعات اشکانیشناسی در سالهای اخیر، مشخص شده که برخی آگاهیها از دودمان اشکانی در منابع ساسانی و اسلامی دارای اصالتی تاریخی بوده و میتوان از آنها برای بازسازی برخی جنبههای تاریخ اشکانی چون تاریخ سیاسی، اجتماعی و اداری، بهرهبرد. نظام اداری و اوضاع اجتماعی دولت ساسانی در زمان اردشیر پاپکان به میزان زیادی همراه با وامگیری از اساس کشورداری اشکانیان بوده و لذا میتوان با واکاوی در این بخش از تاریخ ساسانی، برخی از این عناصر را بازشناخت. مسئلهٔ اصلی این پژوهش واکاوی چگونگی و میزان وامگیری ساسانیان از نظام اداری و اجتماعی و رزمی اشکانیان است و با رویکردی ساختار گرایانه در پی اثبات تاثیر بالای اساس اداری و دیوانی اشکانیان بر ساسانیان نخستین با تکیه بر اسناد و مراجع بازمانده از دوران ساسانی و اسلامی است.
خلاصه ماشینی:
نظام اداری و اوضاع اجتماعی دولت ساسانی در زمان اردشیر پاپکان به میزان زیادی همراه با وامگیری از اساس کشورداری اشکانیان بوده و لذا میتوان با واکاوی در این بخش از تاریخ ساسانی، برخی از این عناصر را بازشناخت.
هدف این جستار واکاوی نظام اداری و اجتماعی اواخر دوران اشکانی باتکیهبر منابع بازمانده از دوران ساسانی و اسلامی است و اهمیت این پژوهش در معرفی برخی منابع که تاکنون بلااستفاده پنداشته میشدند، در بررسی تاریخ اشکانی خواهد بود.
رویکرد مقالۀ حاضر ساختارگرایانه است و در چهارچوب نگاه به سازمان اداری و تقسیمات سیاسی مندرج در منابع ساسانی و اسلامی که دررابطهبا پایان اشکانیان و آغاز حکومت ساسانیان نگاشته شدهاند، در پی بازسازی نظام اداری و سیاسی اواخر دوران اشکانی میباشد و در همین راستا بخشهای قابل استخراج از تاریخ سیاسی اشکانیان در منابع مذکور نیز بررسی خواهد شد.
به گزارش طبری، اردشیر پس از آرام کردن پارس سرزمینهای کوهستانی جنوبی دریای کاسپی که به گفتۀ ابناسفندیار محدود به سرزمینهای آذربایجان و سر و طبرستان و گیل و دیلم و ری و قومش و دامغان و گرگان بود؛ ابناسفندیار، تاریخ طبرستان، ص 73 ابنخردادبه، مسالک و ممالک، ص 16 دیاکونوف، اشکانیان، ص 20 Eparxia کالج، اشکانیان، ص 72 ویزهوفر، ایران باستان، ص 183؛ Pliny, Natural History, Vol 2, p 68 نامۀ تنسر، ص 68 دیودورسیسیلی، کتابخانۀ تاریخی، کتاب دوم، صص 798-799 به کرمان لشکر کشید و بلاش شاه آنجا را مغلوب و مقتول کرده و این ولایت را فتح کرد و پسر خود را به فرمانداری آنجا گماشت.