چکیده:
صراط مستقیم از امور بسیار مهمی است که حضرت امام خمینی (ره) به آن توجه زیادی داشته و در بیانات و آثار قلمی خویش، به زبان عامیانه و عارفانه از آن سخن گفتهاند و سعادت آدمی را درگرو قرار گرفتن در صراط مستقیم و حرکت و رشد و ثبات و بقاء در آن میدانند. در این پژوهش توصیفی – تحلیلی به مصادیق صراط مستقیم برای اهل سلوک و نیز کسانی که وارد طریق سلوک نشدهاند، از دیدگاه امام خمینی (ره) پرداختهشده است. منظور ایشان از مصادیق صراط مستقیم برای اهل سلوک، رسول خدا (ص)، ائمه هدی (ع) و امیرالمؤمنین (ع)، انسان کامل و فاطمه زهرا (س) است و برای کسانی که وارد طریق سلوک نشدهاند، مصادیق صراط همان ظاهر شریعت است که به اموری همچون دین، اسلام، عدالت، انسانیت و سیاست تفسیر شده است. انسان با مدد جستن از مصادیق مذکور است که میتواند از انحراف به دور باشد و به مقصد و وصال یار نائل شود. جامعیت کتاب الهی و حالت استثنائی و اعجاز گونه قرآن باعث شده است که فراتر از تقسیمبندی رایج برای مصادیق صراط مستقیم باشد و درعینحال تمامی اقسام مصادیق صراط مستقیم را هم شامل بشود.
خلاصه ماشینی:
منظـور ايشـان از مصاديق صراط مستقيم براي اهل سـلوک، رسـول خـدا (ص )، ائمـه هـدي (ع ) و اميرالمـؤمنين (ع )، انسان کامل و فاطمه زهرا (س ) اسـت و بـراي کسـاني کـه وارد طريـق سـلوک نشـده انـد، مصاديق صراط همان ظاهر شريعت است که به اموري همچون دين ، اسلام ، عدالت ، انسـانيت و سياست تفسير شده است .
در انديشه هاي امام خميني (ره ) «دين قانون بزرگ خداونـد اسـت قـانوني کـه از روي عدالت الهي پيداشده است » (امام خميني، ۱۳۸۹، ج ۹، ص ۴۲۵) ايشان ميفرماينـد: «کسـي جز خدا حق حکومت بر کسي ندارد و حق قانون گذاري نيز ندارد و اما قانون همـان قـوانين اسلام است که وضع کرده و اين قانون براي همه و براي هميشه است » (امام خمينـي، بيتـا، ص ۱۸۴) ازنظر امام آسايش و آرامش سعادت آدمـي در اطاعـت و عمـل بـه ديـن اسـت و بارها در کتب و بياناتشان ، سعادت آدمي را درگـرو قـرار گـرفتن در مسـير صـراط مسـتقيم دانسته اند.
(همان ، ص ۶۸) امام خميني نيز با استناد به روايات متعدد مصداق عيني صراط مسـتقيم را اميرالمـؤمنين (ع ) و ائمه ي اطهار دانسته و ميفرمايد: «اگر در اين عالم به راه راست نبوت و طريق مستقيم ولايت قدم زده باشي و از جاده ولايت علي بن ابيطالـب عليه السـلام اعوجـاج پيـدا نکـرده باشي و لغزش پيدا نکني، خوفي بـراي تـو در گذشـتن از صـراط نيسـت ، زيـرا کـه حقيقـت صراط صورت باطن ولايت است ».