چکیده:
این پژوهش بر آن است تا ضمن شناخت رویکردهای پست مدنیستی مختلف در مجسمهسازی غرب و مقایسه همزمان آن با مجسمههای شهری ایران که مقارن با ظهور انقلاب اسلامی است، ریشههای فکری و مبانی نظری مولفههای آن را در ویژگیها، صورت بیانی و مفهوم ضمنی این آثار مورد تحلیل قرار دهد. لذا این پرسش مطرح میشود که از 1980 میلادی همزمان با ظهور پستمدرنیسم در غرب، مجسمهسازی ایران دچار چه تحولاتی شد؟ اصول کلی و ویژگیهای عمده مجسمه سازی در غرب و ایران چگونه بود؟ از این رو هدف این پژوهش، بررسی تحولات و مقایسه ویژگیهای گسترده مجسمههای شهری غرب و ایران در جهت دستیابی به یک ساماندهی منسجم از چیستی و چگونگی این آثار در این دوره زمانی است. بدین منظور پژوهش حاضر با رویکردی کیفی و روش توصیفی- تحلیلی، آثار شاخص در این بازه زمانی را بر مبنای ویژگیهای پست مدرنیستی مجسمهها در قالب رویکردهای مختلفی معرفی کرده و سپس ویژگیهای هر رویکرد را جهت بازشناسی مولفهها مورد مقایسه قرار داده است. نتیجه پژوهش نشان میدهد که در مجسمههای غرب بحث موضوعمحوری به عنوان نقطه اشتراک همه رویکردهای مجسمهسازی این امکان را به هنرمند داده است که بدون نگرانی رعایت هیچ آداب و ترتیبی صرفا از انواع دغدغههای شخصی خود با نگرشی منتقدانه سخن بگویند. اما غالب مجسمههای ساخته شده در ایران تا1380شمسی به عنوان هنری متعهد در تلاش برای احراز هویت ایرانی- اسلامی بوده و به عنوان رسانهای جهت تعامل معانی و محتوای مورد نظر هنرمند ایرانی سبب ساز نوعی هویت -ارزشی در این آثار گشته است. لذا به طور کلی دو مولفۀ پستمدرنیستی یعنی محتواگرایی و زمینهگرایی را میتوان به عنوان نقاط مشترک مجسمه سازی ایران و غرب در این بازه زمانی معرفی کرد.