چکیده:
در تقابل با لکان که زبان را صرفا از طریق «نامپدر» در فرایند سوبژکتیویته دخیل میکرد، کریستوا علاوهبر وجه پدرانه، وجه مادرانۀ زبان را نیز در این فرایندِ تکوینی ملحوظ میدارد. وجه پدرانه را «نمادین» و وجه مادرانه را «نشانهای» میخواند. «معناکاوی» روشی مرکب از نشانهشناسی و روانکاوی است برای مطالعۀ فرایند سوبژکتیویتۀ سوژۀ دوپارهای که برساختۀ دو وجه ناهمگونِ نشانهای و نمادینِ زبان است. کریستوا قدرت و زبان را درهمتنیده و وجه نمادینِ زبان را سرکوبگرِ وجه نشانهای میداند، لذا با تأکیدبر وجه نشانهایِ زبان راه سرکوبستیزی را توجه به «گفتمان شاعرانۀ زبان» میانگارد. برخلاف رویکردهای «تن بیگانه» و «آلودهانگاری» که با تمرکز بر «تَرک کورا» صرفا به افشای گفتمان سرکوبگر مردسالارانه میپردازند، «انقلاب زبان شاعرانه» با تمرکز بر «بازگشت به کورا»، در پی ارائۀ راهی برای سرکوبزدایی است. پژوهش پیشِرو برای نخستینبار از رویکرد مذکور برای خوانش متن استفاده میکند. این مقاله با روش تحلیلیتوصیفی، در پی پاسخ به چگونگی تحقق آرمانشهر در سایۀ تعامل امر نشانهایِ زنانه و نمادین مردانه در متن «خط سیاه تنها» است. نتیجۀ پژوهش، رد نظریۀ جداییطلبِ فمنیسم رادیکال و تأیید آرای کریستوا است مبنیبر اینکه زنان بهعنوان حاملانِ بیشینۀ وجه نشانهای میتوانند، با انقلاب زبان شاعرانه، در وجه نمادینِ مردانه حضور یابند.
In contrast to Lacan, who merely used language in subjectivity through "Father's Name", Kristeva introduced language, from the "Semiotic chora" motherhood dimension. Kristeva knows that power and language are intertwined, she sees language as a repressive factor. Thus, by emphasizing the semiotic side, she knows the path to suppression, to pay attention to the "poets' discourse of language". While the goal of post-structuralism is to alter the text, it is the goal of the research ahead, the alteration of the signs of subjectivity, based on Kristeva's views. In this regard, the present study using a descriptive-analytic method, seeks to answer two questions: In the text, what are the symptoms corresponding to the paradigms of poetic language revolution? According to what signs, the way of oppression, is the interaction of the semiotic of the feminine, and the symbolic of the masculine? The result of the research is a rejection of the separatist theory of radical feminism, and a confirmation of Kristeva's belief that women, as the most semiotic carriers, can be represented in a symbolic masculine way by the poetic language revolution. The present study addresses for the first time, Iranian children's literature on Kristeva thought, as well as feminist reading.
خلاصه ماشینی:
داسـتان «خط سیاه تنها» (هنرکار، ١٣٩٤)، فرایند ناپیدای تجاوز بر وجـه نشـانه ای زنانـه را در قالـب استعارة «کوتاه شدن های متوالی طول خط سیاه تنها» به نمایش گذاشته اسـت و در پایـان ، راه برون رفتی ارائه داده است که همخوان با راه پیشنهادی «انقلاب زبان شاعرانۀ» ( revolution in poetic language) کریستوا علیه استعمارِ ساختارهای دلالتی مردانه (به ویژه امر نمـادین زبـان ) است .
در همـین راستا پژوهش حاضر در پی پاسخ بـه دو پرسـشِ محـوری اسـت : خـوانش نشـانه شـناختی داستان «خط سیاه تنها» بر اسـاس نظریـۀ «انقـلاب زبـان شـاعرانه » چگونـه اسـت ؟ در ایـن خوانش ، سوژة سرکوب شده چگونه از تعامل امر نمادین و نشانه ای به جامعـۀ آرمـانی مـی- رسد؟ تحلیل و خوانش حاضر با روش تحلیلیــ توصـیفی انجـام شـده اسـت .
اغلـبِ مقـالاتی کـه در حوزة فلسفی، سیاسی و جامعه شناسی نوشته شده اسـت ، صـرفا گـردآوری و خلاصـه ای از نظریات کریستوا را در قالب مقالۀ پژوهشی ارائـه داده انـد و حتـی برخـی از آنهـا ارجاعـات سقیم هم کم ندارند، مثلا در علوم سیاسی، مقالۀ «سوبژکتیویتۀ زن و رهایی در اندیشـه ژولیـا کریسـتوا» (توانـا و آذرکمنـد، ١٣٩٣) ارجاعـاتی بـه صـفحات ١٧١ و ١٨٣ از نسـخۀ زبـان انگلیسی کتاب «ژولیا کریستوا» (٢٠٠٤ ,Mcafee) داده است که ظـاهرا آن کتـاب ١٥٣ صـفحه بیشتر ندارد!!!
خط سیاه تنها (به مثابۀ سوژه ای درفرایند) از دل خاک جوانه میزند و در هیأت سوژة جدیدی که مرکب از وجه زنانۀ نشانه ای (پایین تنۀ گل )، و وجه مردانۀ نمادین (بالاتنۀ انسان ) است ، به شکل تازه و آرمانی زندگی دست مییابد (هنرکار، ١٣٩٤: ٢٨).