چکیده:
موضوع تنظیم هزینههای انتخاباتی به طور معمول تعارضی را بین انتخابات منصفانه از یک سو و حمایت از حق بر آزادی بیان از سوی دیگر ایجاد می کند. بی تردید پول در سیاست اثرات و پیامدهای منفی دارد که به شدت سلامت نظام انتخاباتی و برابری نامزدهای انتخاباتی را تحت تأثیر قرار میدهد. از اینرو کنترل و مقررات گذاری هزینههای انتخاباتی از ضروریات تضمین سلامت انتخابات است. همچنین میتوان پذیرفت که هزینه کردن در انتخابات از سوی اشخاص حقیقی یا حقوقی به نوع ابراز آزادی بیان تلقی میگردد. اما پرسش این است که اگر مشارکت در تأمین مالی انتخابات نوع ابراز عقیده تلقی میگردد، آیا تعیین محدودیتها و یا ممنوعیتها در رابطه با هزینههای انتخاباتی نفض این حق بنیادین نیست؟ این تحقیق به روش توصیفی-تحلیلی با به بررسی این پرسش پرداخته است. نتیجه اینکه، به نظر می رسد که حق محدودیت هزینه انتخاباتی مغایرتی با حق بر آزادی بیان ندارد اما این محدودیتها نباید بسیار کلی باشد و باید به شکل کاملا محدود و در حد ضرورت انجام گیرد.
Issues related to the regulation of Campaign Expenditures typically create a conflict between reducing corruption in the electoral process on the one hand and protecting the right to freedom of expression on the other. Undoubtedly, money has negative effects and consequences in politics, which strongly affect the integrity electoral system and equality of candidates. Hence, controlling and regulating campaign expenses have become one of the necessities of democratic electoral systems. It can also be accepted that spending on elections by natural or legal persons is considered as a form of freedom of expression. But the question is, if participation in the financing of campaign expenses is considered an expression of opinion, is the imposition of restrictions or prohibitions on election expenses a violation of freedom of expression? This research has investigated this question by descriptive-analytical method by referring to the court decision in this field. Result show that in some cases the court considered the Imposition of these restrictions to be contrary to freedom of expression, but in some cases it did not consider the prohibitions but the set ceiling to be contrary to freedom of expression
خلاصه ماشینی:
بنابراين در رابطه با کنترل و مقررات گذاري هزينه هاي انتخاباتي اين پرسش بنيادين مطرح اســت که آيا اين محدوديت هاي نوعي نقض آزادي بيان که يکي از حقوق بنيادين بشري است محسوب مي گردد؟ آيا ضرورت کاهش فساد مي تواند 1- the Bipartisan Campaign Reform Act of 2002 2- McConnell v.
ضرورت شفافيت نقش پول در سياست از سوي «کنوانسيون سازمان ملل متحد عليه فساد»١ در سطح بين المللي به رسميت شناخته شده است ، که مقرر 1- United Nations Convention against Corruption )UNCAC( مي دارد «هر کشور عضو، همچنين مطابق با اهداف اين کنوانسيون و براساس اصول اساســي قانون داخلي خــود اتخاذ اقدامات اداري و قانونــي مقتضي را مدنظر قرار مي دهد تاشفافيت در تأمين مالي نامزدها را براي مشاغل منتخب دولتي و در جايي که صدق کند تأمين مالي احزاب سياسي را نيز ارتقاء دهد».
اصولي که بر مبناي آن دولت مي تواند محدوديت هايي را بر آزادي بيان اعمال نمايند اين اســت که کليه حقوق فردي اشــخاص بايد مشمول چنين محدوديت هاي يا مقررات گذاري هــاي معقولي قرار مي گيرد زيرا اين محدوديت ها براي حمايت از رفاه عمومي لازم يا به مصلحت باشد )٣٣ :٢٠٠٣ ,Singh(.
با اين وجود هر چند تعيين ســقف هزينه هاي انتخاباتي در چارچوب يک نظام حقوقي با هدف کارآمدي هر چه بيشــتر نظام انتخاباتي صورت مي گيرد، اما بايد توجه کرد که تجربيات نشان مي دهد که اعمال محدوديت هاي غيرمنطقي ، مانند مورد که در انتخابات رياســت جمهوري روسيه در سال ١٩٩٦ و در جريان انتخاب بوريس يلتسين مشــاهده گرديد، ممکن است باعث ترغيب شيوه اي غيرقانوني براي تامين مالي احزاب سياسي گردد.