چکیده:
قرآن کریم، به مثابۀ والاترین متن اسلامی، همواره آبشخور شاعران پارسی سخن بوده است. هدف این پژوهش، بررسی تأثیر قرآن کریم بر تصویرسازی در غزل عرفی شیرازی، از شاعران پیشگام سبک هندی در قرن دهم است. مدعای اصلی پژوهش حاضر این است که عرفی در غزلیات خود از واژه های قرآنی در خلق تصاویر نازک خیالانه و بدیع، سود جسته است و واژه های قرآنی، در غزل او در بسیاری از موارد، از جنبۀ زیبایی شناسی و تصویرآفرینی قابل بررسی و تحلیل هستند. برای اثبات این مدعا، و نیز بررسی جایگاه قرآن در شعر عرفی، غزلیات او از حیث تأثیرگذاری قرآن بر تصویرآفرینی در حوزۀ دو علم بیان و بدیع مورد بررسی قرار گرفته است و انواع وام گیری های این شاعر از قرآن کریم در خلق تصاویر شعری، واکاوی شده است. نتایج این پژوهش نشان می دهد که بیشترین استفادۀ عرفی از قرآن کریم در خلق تصاویر، در اغراق نازک خیالانه و نیز در ساخت استعاره صورت پذیرفته است.
The Holy Qur'an, as the holiest Islamic text, has always been the source of Persian poet. The purpose of this research is to investigate the effect of the Holy Quran on imaginaton in the Orfi Shirazi's Sonnet, a pioneer Indian poetry Style in the 10th century Hijri. The main claim of the present research is that Orfi has been used the Qur'anic words in the creation of narrow imaganation and exquisite images, and The Quranic words, in many cases, can be aesthetically and imaginatively analyzed. To prove this claim, and study the position of the Qur'an in the orfi poetry, his sonnets have been investigated in the context of the influence of the Qur'an on production of image in the field of two expression and oratory sciences. And The various types of borrowing of this poet from the Holy Quran in the creation of poetic images , Has been analyzed. The results of this research show that the most common use of the Holy Qur'an in creating images taking in narrow imagination exaggerated, as well as in the construction of metaphors.
خلاصه ماشینی:
شگفتيخواننده دراين جافقط به دليل ادعايمبتنيبر اغراق شاعراست ؛امادراين بيت عرفي: جحيم باهمه اسباب سوختن عرفيز برق عشق تو دريوزة زبانه کند (همان :٤٩٣) شاعرهم ازعناصرلفظيوهم ازعناصرمعناييدرخلق اغراق استفاده کرده است و تصويرتازه ايآفريده که اگرچه مبتنيبرعناصرقرآنياست ،اماباهدف خلق يک تصوير نوصورت پذيرفته است : اساس اين اغراق برجان دارانگاريجحيم استواراست .
به اين ترتيب که شاعريکيازملايمات وصفات انسانيرابه مقولات قرآنينسبت داده و تصاويرشگرف وبديعيراخلق کرده است : جنت ار عرض متاع خود دهد آنچه نستانندازان خواهم گزيد (همان :٤٦٣) جنت به مثابۀموجودي جان داروذي شعورتخيل شده است .
مده بشارت طوبيکه مرغ همت ما بر آن درخت نشيند که بيثمر باشد (همان :٤٤٤) همت به مرغيتشبيه شده است که همواره بردرختيبيثمرمينشيند(پارادوکس نشستن مرغ همت بردرخت بيثمر) ازقسمت ازل نکنيشکوه ،هان خموش من شاخ طوبيم که به گلخن فتاده ام (همان :٧٦٧) شاعرخودرابه شاخۀطوبيتشبيه کرده که درگلخن افتاده است ! تشبيه سازي- حسن تعليل حسن تعليل يکيازصنايع علم بديع است که آن رااين چنين تعريف کرده اند:«آن است که برايمطلبيکه درسخن آورده اند،علتيذکرکنندکه باآن مطلب مناسبت لطيف داشته باشدوبيشترادباشرط کرده اندکه اين علت ادعاييباشدنه حقيقي»(همايي،١٣٨٩:١٧٠).
به اين بيت توجه کنيد: استعاره سازي- اغراق قوت بازويعشق است که صدره سوزيم ازرگ و ريشۀ فردوس کشدريشۀما (همان :٢٥٦) تصويراصليتوصيف شده دراين بيت ،«عشق »و«قوت عاشق »است .
تشبيه سازي- اغراق بياکليم که آن آتشيکه ميطلبي زطورسينۀعرفيبلندخواهدشد (همان :٤٦٦) سينۀشاعربه طورتشبيه شده است .