چکیده:
این مقاله در پی همزبانی و همدلی با معماری کاخ هشتبهشت و توجه و تذکر به حقیقت زندگی در آن است، و در نتیجه به دنبال تاریخنگاری و تجزیه و تحلیل معماری آن، بر روی میز نقد هنری و محدود به علوم محض و برداشتهای ذهنی و بدون استناد نیست. همسو با روش تحقیق کیفی مقاله، حضور و تأثیرگذاری عوامل و حقایق مرتبط با وجه شاعرانه و هنری این اثر، بیش از وجه کالبدیِ ملموس و ساختاری آن در نظر گرفته شده است. این رویکرد، پرداختن به صورت و ایده و نیز ارزشهای این بنا را اجتنابناپذیر کرده است. براساس یافتههای این تحقیق، رمز ضمن بیان پیوستگی اجزای بنا، آنها را به «صورتی» ورای قالب مادی «شکل» کاخ سوق میدهد. صورت نیز بدان گونه که رموز آب، نور، زمان، ماده و مرکز، در شکل معماری این بنا، شدّت تجربهای خوب و ماندگار را تحقق بخشیدهاند بررسی شده است. از این طریق، چهبسا بتوان ضمن تذکر آنها، در اقتباس از معماریهای باارزش گذشته، خود را محدود به ویژگیهای شکلی آنها نکرد و صورت و لایههای متعالیتر و تأثیربخشتر را برای معماری امروز کشور مورد توجه قرار داد.
The objective of this paper is to reach the architectural “form” of Hasht Behesht palace through its“figure”. In order to share and to be contemporaneous with the past’s valuable architecture, it’s inevitableto study their forms. In doing this, the presence and influence of the factors and facts related to the work’spoetic and artistic form is more tangible than its skeletal form. This article neither claims to record thehistory, explain and analyze the architecture of the Palace on the desk of artistic criticism, nor is it limitedto pure sciences or subjective point of view without any proof. In fact, it tries to share and becontemporaneous with architecture and also attempts, as much as it can, to pay attention and point out tothe reality of life. The essence and truth of the architecture of this Palace is not just the objective sourceand material to be researchable as a concrete material in the hands of the scientists of the pure sciences orin laboratories. In fact, the dissection of mere form of on architecture al work which generates baselessimitations, and researches like those done by materialists about the materials will themselves be the veil tounderstanding its truth; a veil which has unfortunately become dominant nowadays. Mystery in thisarchitecture along with showing the unity of the components, also leads them toward a “form” beyond thematerialistic mold of the structure’s “figure”. In this article form is studied in the way that the mysteries ofthe elements – such as water, light, time –as well as material, and center have realized a good andperdurable experience in the form of valuable architectures such as Hasht Behesht Palace. The mystery ofwater made a transubstantiation of the material world in allegorical forms and was a sign of God’s reflectand emanation in the universe. Substance, which was like wax in the hands of the form of the artistarchitect and its supernatural and spiritual concepts, was considered as the structure’s materials andsubstances in the level of figure. In this Palace , continental parameters of the materials, substances, andnatural elements were “manifestation of the truth” and not just as the raw material ready to be extractedwith the most efficiency. They were dignified and - in the meantime- controlled, and were exploited byman and his life as well. Light in this environment acted as a cognitive factor in the pursuit of exalting thepercept and was animating the various shapes and areas in a spectrum of dark to light. You can not talkabout the truth of architecture in these areas without time. The time of these areas was perceived inaccordance with the inner understanding of the qualitative content of architecture by the evidence. Theconnection space of the Palace measured and assessed the surrounding areas as a symbol of the center ofthe universe and acted as a focus and a destination for its surroundings. These places shared thecontemporaneousness with the real life at those times.
خلاصه ماشینی:
org/library//http: ولی تمامی ویژگی هـای لامتنـاهی اش رادرخـودحفـظ کرده است ٢ آب به عنوان مایۀحیات ،که ایرانیان باستان مراسم سوگندرادربرابرآن انجام می دادنـدوگذشـتن ازآن همچون گذشتن ازآتش برای شان مهم بود،٥٠دراین باغ چون مجموعه یاموزه ای ازفـواره ،آبنمـا، آب روان وآبشارنمودوتجّلی یافته است ٢آب دراین بنـا،همچـون دیگـرمعمـاری هـابـاارزش گذشـته ، عنصری بوده که رمزگونه باعث استحالۀعالم مادی درصورتمثیلی می شد٢این عنصرمرزبین واقعیت ومجازراازطریق یکی کردن ماده وتصویرآن درخود،ازمیان می برد ٤شکل ٢٧٨ کورَبن ٥٩آینه رانمودی ازپدیدارشدگی می داند٢درنظروی ،تصویردرآینه ـکـه آب نیـزنمـودی از آن است ـحکم عَرَضی ندارد ٤شایگان ، ٢٧٥٣٠٥درچنین عـالمی (آنچـه هـست )ووجـوددارد،بـه رمـزو منکشف کنندۀ صورت وبازتاب ِ(آنچه بایدباشد)و (وجودمطلق )بدل می شد٢چنین کیفیتی حاصل تعامل وهماهنگی کل مجموعه است ونه تأثیرتک تک اجزای آن ٢نظم وهندسه کیفی وکمی ،کثرت یاچندگانگی آب ،درخت ،نوروزمان ،باغ راقاعده مندومنظم ساخته وآن رابه وحدت سوق داده است ٢ پاسکال کست می نویسدکه هیچ چیزی زیباترازتأثیری کـه نمـای مجموعـه ایـن عمـارت درانـسان می گذاردوجودندارد ٤کست وفلاندن ، «٢٧٥٣٦ شکل این بنادرتبلورفیزیکی وکالبدی صورت ونظام فضایی اش ،تحدیدکننده فضای ساخته شده و محدودبه سطوح خودبوده است ٢شکل ،صورت متصوررامی نمایانده است ٢ ماده :٥درمرتبه هیولی چون موم دردست صورت متصوّرمعمارومفاهیم ماورایی وغیرمـادی آن بود؛ودرمرتبه شکل ،موادومصالح مختلف ساختمانی بناراشامل می شد٢دراین فرصت چندنمونه از چگونگی تحقق آن به اختصاربازخوانی می شود٢ سنگ دراین بنـابـه قـدرزیبـایی وسـختی ومقاومـت آن دربرابـرپدیـده هـای محیطـی وهمچنـین درخشندگی اش ارزش یافته است ٢همین ویژگی هابه تناسـب درجاهـایـاموضـع هـای مهـم تـر،همچـون مجسمه ای درباغ ویاچون نگینی دردل مصالح دیگرویادرلای جرزدیوار،به عنوان کرسی ساختمان جای گرفته است ٢سنگ دراین معماری مجبورنشده است که ـهمچون معماری یونانیـاَدای چوب رادر بیاوردبلکه باتوجه به ویژگی های ذاتی ووجودی اش نقش بسته واستقراریافته اسـت ٢انـواع مرمرهـای رنگین ،باپرداخت شدن شان ،هم عملکردروکش رادارندوهم به عامل زیبایی ساختمان بدل گردیده اند٢ آجریاهمان ماده ای که عناصرعالم خاکی همچـون خـاک وآب را (به تصویر صفحه مراجعه شود) باکارمایه ای به کمک آتش وهواازخواب بیدارمی کند،ماده اصلی این ساختمان است ٢آجربه دلیل مقاومت زیادوانعطاف پذیری مطلـوب آن ، به خوبی پاسخگوی تنش های محیطی بوده اسـت ٢ایـن مـاده ،بـه دلیـل مقاومت کششی کم درعناصرافقی سازه ای ،به صورت طاق وبه شکل مدوربه کاررفته است ٢کان -٨درتأییداین نوع کاربردچنین ذکرکـرده است ١(اگرازآجربپرسی چه می خواهی باشـی ،مـی گویـدمـن طـاق را دوست دارم )٢٠٠٢٤٠٤٢,Lobell٤٧شکل ٢٧٣ایـن فـرم بـاویژگـی هـای طبیعی گل رس سازگاراست وفرمی غیرتحمیلی است ٢ساخت ِپایه های قطور،باتوجه به همین ویژگی آجربوده است ٢ کاربردآجربه عنوان عامل تزئینـی ،ریـشه دراحتـرام بـه شـرایط اقلیمی محیط نیزدارد٢آجرتوانـسته اسـت بـه ماننـدحـروف ِالفبـادر شکل ٣:نمای آجری بنا اختیارمعمارِشاعرقرارگیردتاوی باآن ،شعرمعماری هشت بهـشت منبع (archnet.