چکیده:
دستیابی به توسعه پایدار شهری به خصوص جهتگیری به سوی عدالت اجتماعی، در چند دهه اخیر از مهمترین دغدغههای مدیران شهری بوده است. در اغلب شهرها این ادعا مطرح میباشد که این رویکرد در عمل مورد توجه قرار گرفته و نتایج مطلوبی هم به دست آمده است. به این منظور، بررسی حاضر در نظر دارد این فرضیه را در شهر مشهد مورد آزمون قرار دهد. بر این اساس، شرایط و میزان دستیابی به معیارهای توسعه پایدار در مناطق سیزده گانه این شهر مورد تحقیق قرار گرفته است. روش تحقیق توصیفی و تحلیلی و برای تجزیه و تحلیل و ارائه یافتهها از توابع موجود در نرم افزارهای GIS و تکنیک TOPSIS استفاده شده است. از میان 40 معیار در قالب 5 شاخص توسعه (محیط زیست، منابع و جمعیت، اقتصاد، آموزش و سلامت)، در این مرحله از پژوهش، عمدتا از شاخصهایی بهره برداری شده است که قابلیت بیشتری از نظر کمی سازی داشتهاند. یافتههای به دست آمده نشانگر آن است که مناطق 1، 9، 10، 11 و 12 دارای بیشترین درجه توسعه یافتگی، مناطق 7، 8 و ثامن، دارای سطح نسبی توسعه و مناطق 2 تا 6 محروم از توسعه بودهاند. این یافتهها بیاانگر آن است که مناطق توسعه یافته با مناطق ثروتمند، مناطق با توسعه متوسط با بخشهای با درآمد نزدیک به متوسط و مناطق با توسعه بسیار پایین با مناطق حاشیه نشین و فقیر قبلی، انطباق دارند. بنابراین، تغییر رویکردها و شیوههای اجرایی در این شهر ضروری به نظر میرسد.
Gaining access to urban sustainable development, especially taking the side of social justice, has become one of the most concerns of managers in recent decades. It has been claimed that this approach has been come into account practically and it has had desirable results. The survey aims to examine this hypothesis on Mashhad. Based on this plan, conditions and amount of access to sustainable development criterion among thirteen regions of the city have been researched. This survey uses descriptive and analytic methods of research and to analysis and demonstration of findings, available functions of GIS software and technic of TOPSIS have been utilized. In this stage of research, due to various limitations, those indexes that have more ability of being quantifiable, have been widely used. Findings indicate that 1, 9, 10, 11, 12 regions, have the most degree of development; regions of 7, 8 and Samen are relatively developed, and regions of 2,3,4,5 and 6 are deprived. According to these findings, amount of access to sustainable development in Mashhad was not in relation with activities and measures that have been done in this case; or, at least method of practice toward urban regions development was in the way that rich groups had mostly taken the advantage of the policies. Because, developed regions by rich neighberhood, regions with middle development by middle class areas and regions with low degree of development by poor areas and slums are in contrast. Asa result, shifting among approaches and implementation methods in Mashhad is necessary.
خلاصه ماشینی:
توسعه پايدار شهري، عدالت اجتماعي ، شهر مشهد، مناطق شهري، TOPSIS مقدمه با وجود آن که انواع تقسيم بنديهاي جغرافيايي و سرزميني ، در جهت مديريت و برنامه ريزي، تسـهيلاتي را فـراهم مـي - آورد، اما اگر اين محدودهبنديها تضادها و اختلافات را باعث گردد، نه تنها مفيد نخواهد بود، بلکه تمامي طرحهاي از پيش انديشيده شده را بي اثر خواهد ساخت .
بـه همـين دليل ، اين بررسي سعي دارد به طور ويژه، نگاه عدالت محور مورد توجه مديران شهري را مورد آزمون قرارداده و نشان دهـد آيا واقعا تمام مناطق شهري به طور يکسان مورد توجه قرار گرفته و يا خير؟ آيا مـردم بـدون توجـه بـه شـرايط اقتصـادي و 102 اجتماعي اوليه خود، به طور يکسان از توسعه هاي اخير بهرهمنده شدهاند؟ اگر چنين نيسـت ، آيـا دليـل اصـلي آن اسـت کـه مناطق فقيرتر تلاش مضاعفي را نياز داشته و نمي توانسته اند به دليل نگاه اجتمـاع محـور در آن بـه سـطح منـاطق برخـوردار برسند؟ آيا تنها با ارائه صرف امکانات، مي توان شرايط توسعه مناطق را هماهنگ کرد؟ و ...
با اين وجود، جوامع شهري امروزي (مفيدي و ديگران، ١٣٨٨، ١٥)، شرايط لازم براي تامين اين هدف را ندارند و به همين دليل اسـت کـه با رشد سريع جمعيت جهان و تمرکز آن در شهرها و بروز چالش هاي اساسي ديگر، مفهوم توسعه پايدار شـهري بـه عنـوان مولفه اساسي تاثيرگذار بر چشم انداز بلند مدت جوامع انساني ، در کانون توجه قرار گرفته است .