چکیده:
معمولا وقتی کشوری تصمیم به جنگ با یک دولت دیگر می گیرد به پیروزی خود در جنگی که آغاز می کند،
مطمئن است. عراق پس از انعقاد معاهده ی 1975 با ایران، فرصتی یافته بود تا به طور مرتب بر قدرت نظامی خود بیفزاید و با استفاده از نیروهای مسلح، نفوذ خویش را در منطقه گسترش دهد. با روی کار آمدن صدام حسین در تیر 1358 ، ساختار حکومت دیکتاتوری در حکومت عراق به نهایت خود رسید و جاه طلبی های صدام اساس رفتار این کشور با همسایگان خود شد. طرح و برنامه ی عراق برای جنگ با ایران و رسیدن به اهداف تعیین شده جهت اشغال استان خوزستان بیش از چند روز نبود. تصور عراق از نیل به یک پیروزی سریع بر جمهوری اسلامی ایران، او را در دام جنگی ویران گر و مخرب انداخت که نزدیک به 8 سال به طول انجامید. در این مقاله به نقش عوامل موثر بر تصمیم گیری عراق در جنگ با جمهوری اسلامی پرداخته می شود. فرضیه ی مقاله بر این است که حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین معتقد بود که با پیروزی انقلاب اسلامی -که به خصومت امریکا و اعراب با جمهوری اسلامی انجامید- قدرت سیاسی و نظامی ایران تضعیف شده است و عراق می تواند با شروع جنگی همه جانبه با ایران در بدترین حالت بر اروندرود تسلط یابد و با تغییر مرزهای این کشور، مالک رودخانه ی اروند شود. همچنین با درگیر کردن جمهوری اسلامی در یک جنگ، می تواند از خطر سرایت انقلاب اسلامی به مردم عراق جلوگیری کند و به نقش مهم ایران در خلیج فارس و قدرت منطقه یی این کشور پایان دهد. از زمان تشکیل کشور عراق در سال 1299 ، به ویژه پس از کودتای حزب بعث در عراق در سال 1347 ، نه تنها اکثریت مردم این کشور در تصمیم گیری های سیاسی هیچ گونه نقشی نداشتند، بلکه عملا آن ها به گروگان رهبران حزب بعث درآمده بودند. در دوران حکومت 23 ساله ی صدام حسین نیز عملا عراق به یک پادگان نظامی تبدیل شده بود و مردم در خوف و ناامنی به سر می بردند. در چنین دورانی بود که صدام جنگ با ایران را با شدت هر چه بیش تر آغاز کرد و ادامه داد.
When a country decides to go to war with another country, it is usually assured
to be winner side of the war. After conclusion the 1975 Algiers Agreement
with Iran, Iraq was provided with an opportunity to reinforce its military power
incresingly and to expand its influence in the area through using its military forces.
When Saddam rose to full power in 1979, the dictatorship process in Iraq reach the
highest point and Saddam’s ambitions became a basis for his aggressive behavior
toward Iraq neighbors. Iraq had planned to launch a war against Iran and to realize
its objectives throgh occupaying Khuzistan province in a few days. Gaining a quick
victory against Iran, however, was an imagination which engaged Iraq in a destructive
war continued for nearly eight years.
This article studies the factors affecting Iraq decision-making to fight with Iran. The
hypothesis of this article is that the Iraqi Baath Party under Saddam Hussein believed
that the victory of Islamic Revolution in Iran which led to the US and Arabs
enmity towards Iran, has weakened the political and military power of the country
and now Iraq is able to launch an all-out war against Iran and at least to dominate
on Arvand River and to gain the full control on the river throgh changing the internatioal
borders. Similarly, the Iraqis thought if Iran being engaged in a war, Iraq
would be able to prevent the danger of outbreaking the Islamic Revolution into the
Iraqi people and put an end to the important role and regional power of Iran in the
area. From establishing Iraq as a state in 1920 and particlarly after the Baath Party
coup detat in 1968, not only the Iraqi people did not have any role in the political
decision-making process in their country, but also they had actually become the
hostages of the Baath Party. During the 23-year period of Saddam ruling over Iraq,
this country had been actually changed into a military garrison in which the Iraqi
people were living with coerce and insecurity. It was this period in which Saddam
launched a drastic war with Iran and continued it severely, too.
خلاصه ماشینی:
فرضیهی مقاله بر این است که حزب بعث عراق به رهبری صدام حسین معتقد بود که با پیروزی انقلاب اسلامی -که به خصومت امریکا و اعراب با جمهوریاسلامی انجامید- قدرت سیاسی و نظامی ایران تضعیف شده است و عراق میتواند با شروع جنگی همهجانبه با ایران در بدترین حالت بر اروندرود تسلط یابد و با تغییر مرزهای این کشور، مالک رودخانهی اروند شود.
در مورد جنگ عراق با ايران، لازم است بررسي شود كه چه زمینهها، انگیزهها و مواردی موجب ايجاد احساس برتری، قدرت، نگراني و تهديد شدند و چگونه اين تهديد طی مدتی معین تبديل به بحران شد و بحران به وجود آمده در روابط بین دو کشور، چگونه در نهايت به جنگی گسترده و تمامعیار انجامید؟ با توجه به این نکات، میتوان مدلی از چگونگی تبدیل زمینههای بروز اختلاف به مناقشه بین دو کشور و تشدید منازعات و تبدیل آن به تهدید و سپس وخیم شدن اوضاع و حرکت به سوی بحران و نیز چگونگی گسترش بحران به جنگ، عرضه کرد.
گفتنی است این اقدام با کمک عشایر عرب انجام شد دولت عراق نیز قبل از آغاز جنگ در مجموع حدود 10 هزار سلاح بین عشایر عرب خوزستان توزیع کرده بود (26) دولت عراق در خرمشهر، یک كنسولگري و یک مدرسه براي فرزندان كارمندان خود داشت که در اواسط آبان 1358 انقلابیون شهر به کنسولگری عراق حمله کردند.
به این ترتیب، میتوان گفت حزب بعث عراق از زمانی که انقلاب اسلامی در ایران، توانست پایههای نظام شاهنشاهی را سست و در نهایت آن را سرنگون کند، اقدامات خود علیه حاکمیت جدید ایران را آغاز کرده و آتش تنور جنگ از زمانی شعلهور شد که صدام حسین جای حسنالبکر را در دولت بعثی عراق گرفت.