چکیده:
هدف: محافظهکاری حسابداری بهعنوان عاملی که به شناسایی بهموقع اخبار بد و به تأخیر انداختن اخبار خوب منجر میشود، قادر است احساسات سرمایهگذاران را کنترل کرده و تا حدی کاهش دهد. بنابراین، انتظار میرود با تغییر در میزان احساسات سرمایهگذاران، میزان محافظهکاری حسابداری نیز تغییر کند. با این حال، استفاده از محافظهکاری برای کنترل احساسات سرمایهگذاران به عواملی از جمله کارآمد بودن مجموعه مدیریتی واحد اقتصادی وابسته است. بهعبارتی، توانایی مدیریت میتواند به تعدیل رابطه بین احساسات سرمایهگذاران و محافظهکاری منجر شود. بر این اساس، در این پژوهش سعی شده است تا اثر تعدیلی توانایی مدیریت بر رابطه بین احساسات سرمایهگذاران و محافظهکاری حسابداری بررسی شود.
روش: برای دستیابی به هدف پژوهش، نمونه آماری شامل 135 شرکت پذیرفتهشده در بورس اوراق بهادار تهران طی سالهای 1393 تا 1397 انتخاب شده و برای آزمون فرضیه، از دادههای تلفیقی با مدل رگرسیونی حداقل مربعات معمولی استفاده شده است.
یافتهها: بر اساس یافتههای این پژوهش، بین احساسات سرمایهگذاران و محافظهکاری حسابداری، رابطه مثبت و معناداری وجود دارد، به بیان دیگر، در دورههای زمانی که بازار سهام با احساسات سرمایهگذاران همراه است، بنگاههای اقتصادی، برای مقابله با این فرایند رفتاری سرمایهگذاران، به استفاده از سازوکارهای محافظهکاری حسابداری اقدام میکنند. افزون بر این، بر اساس یافتههای پژوهش، توانایی مدیریت در رابطه بین احساسات سرمایهگذاران و محافظهکاری، نقش تعدیلی ایفا نمیکند.
نتیجهگیری: زمانی که احساسات سرمایهگذاران شدت مییابد، بنگاههای اقتصادی بهمنظور جلوگیری و کاهش این تورش رفتاری، به ارائه سریعتر اخبار بد و شناسایی زودهنگام ضررهای اقتصادی و همچنین به تأخیر انداختن اخبار خوب و شناسایی سختگیرانهتر عایدات اقدام میکنند تا از مشکلات آتی که از احساسات سرمایهگذاری نشئت میگیرد تا حدی جلوگیری کنند. بهعلاوه، مدیر توانا نسبت به سایر مدیران، به یک میزان از محافظهکاری حسابداری در مقابل احساسات سرمایهگذاران استفاده میکند. به بیان دیگر، توانایی مدیریت، نمیتواند رابطه بین احساسات سرمایهگذاران و محافظهکاری حسابداری را تحت تأثیر قرار دهد.
Objective: Accounting conservatism, as a factor that leads to the timely identification of bad news and the delay of good news, is able to control and to some extent reduce the investor sentiment. Therefore, it is expected that with the change in the level of the investor sentiment, the level of accounting conservatism will also change. However, the use of conservatism to control the investor sentiment under factors such as the efficiency of the management unit of the economic unit. In other words, management ability can moderate the relationship between investor sentiment and conservatism. Accordingly, this study aims to examine the moderating effect of management ability on the relationship between investor sentiment and accounting conservatism. Methods: To achieve the purpose of the research, a statistical sample including 135 companies listed on the Tehran Stock Exchange during the years 2014 to 2018 has been selected. And to test the hypothesis, combined data with ordinary least squares regression model have been used. Results: The findings of this study show that there is a positive and significant relationship between investor sentiment and accounting conservatism. In other words, in periods when the stock market is associated with the investor sentiment, firms use conservative mechanisms. Accounting is done to deal with this behavioral process of investors. In addition, the research findings indicate that managerial ability does not play a moderating role in the relationship between investor sentiment and conservatism. Conclusion: The results of the study show that when the investor sentiment intensifies, in order to prevent and reduce this behavioral bias, firms provide faster bad news and early identification of economic losses, as well as delay good news and more strict recognition of returns. To avoid future problems caused by investment feelings to some extent. In addition, the able manager uses accounting conservatism against investor sentiment to the same extent as other managers. In other words, management ability cannot affect the relationship between investor sentiment and accounting conservatism. Hence, our study extends the literature on the impact of management ability on the relationship between investor sentiment and accounting conservatism and the conclusions have important implications for the improvement of Iran’s market efficiency.
خلاصه ماشینی:
با توجه به مطالب بيان شده ، انتظار مي رود بين احساسات سرمايه گذاران و محافظه کاري حسابداري ، رابطه معنـاداري وجود داشته باشد، اما جهت اين رابطه مبتني بر پيش بيني ميزان ريسک دعوي و همين طور بررسي هزينه و منعفـت نـوع واکنشي که قرار است نشان دهند، متفاوت است .
(به تصوير صفحه مراجعه شود)در رابطه ٤، Firm Efficiency کارايي به دست آمده از رابطه ٣ است ؛ SiZe اندازه شرکت و برابر با لگـاريتم طبيعـي مجموعه دارايي هاي شرکت است ؛ Market share سهم بازار شرکت و برابر با نسبت فروش شـرکت بـه فـروش کـل صنعت است ؛ Free Cash FloW Indicator متغير دامي است که در صورت مثبت بودن جريان هـاي نقـدي عمليـاتي برابر ١ و در صورت منفي بودن برابر صفر در نظر گرفته شده است ؛ Age عمر پذيرش شرکت در بورس اوراق بهـادار تهـران و برابر با لگاريتم طبيعي تعداد سال هايي که شرکت در بورس پذيرفته شده است ؛ Forein Currency Indicator متغيـر دامي است که براي شرکت هايي که صادرات (فروش با ارز خارجي ) داشته اند، برابر ١ و در غير اين صورت صـفر در نظـر گرفته شده است و Ʈ نشان دهنده باقي مانده مدل و توانايي مديريت است .
هـدف از ايـن پـژوهش ، بررسي اثر توانايي مديريت بر رابطه بين احساسات سرمايه گذاران و محافظه کاري حسابداري در شرکت هاي پذيرفته شـده در بورس اوراق بهادار تهران است .
علاوه بر اين ، نتايج پژوهش نشان مي دهد که توانايي مديريت ، رابطه بين احساسات سرمايه گذاران و محافظه کـاري حسابداري را تشديد (تضعيف ) نمي کند.