چکیده:
با توجه به مفروضات نظریه رفتار تولید کننده در نظریه رایج تولید در می یابیم که انگیزه تولید در جامعه سرمایه داری با طرز تلقی آنان از نفع شخصی ارتباط تنگاتنگی دارد. در واقع زیربنای تفکر اقتصاددانان نظام سرمایه داری، نفع شخصی است. با مراجعه به آیات قران کریم و روایات معصومین (ع)، فاصله ارزش ها و اعتقادات در اقتصاد اسلامی و اقتصاد متعارف، روشن می شود. با توجه به جهان بینی دو نظام، حب ذات در اقتصاد اسلامی در برابر نفع شخصی در اقتصاد متعارف بروز می کند. در این نوشتار ضمن بررسی و نقد ایده نفع شخصی از منظر متفکرین غربی، این عامل را از منظر اندیشمندان اقتصاد اسلامی نیز مورد تحلیل و نقد قرار خواهیم داد. در ادامه نیز با جستجو در آیات قرآن کریم و منابع روایی نفع شخصی و محدودیت های آن را مورد بحث و بررسی قرار می دهیم.
Abstract
According to the assumptions of the theory of the behavior of the current generation prospect theory we find that production incentives in a capitalist society with their attitude of self-interest is tied to. The underlying ideas of economists, capitalism is self-interest.
Referring to the Holy Quran and the traditions infallibles distance values and beliefs in Islamic economics and conventional economics is clear. According to two of the world, the love of nature in the face of economic self-interest in the deployment of conventional economics.
This paper reviews and critiques the idea of self-interest from the perspective of Western thinkers, from the perspective of economic thinkers of this factor will be the analysis and critique.searched in the following verses of the Holy Quran and hadith sources of self-interest and its limitations are discussed.
خلاصه ماشینی:
از اين دو نظريـه ، آنچـه در عمـل ، حضـور خـود را در عرصة تفکر اجتماعي حفظ کرده، نظرية اصالت فرد است که چنين تعريف مي شود: فردگرايي ، نظريه يا ايدئولوژي اجتماعي است که ارزش اخلاقي بالاتري را به فرد در برابر جامعه اختصـاص مـي دهـد، و در نتيجه ، از آزادگذاشتن افراد به نحوي که عمل کنند به هر آچه تصور مي کنند به نفع شخصي خودشـان است ، حمايت مي کند (نمازي، ١٣٧٤، ٢٣).
هابز معتقد است که جز ملاحظة نفع شخصي ، چيز ديگري نمي توانـد انگيـزة رفتـار آدمـي باشـد و حتي اگر عقل و منطق ، کوته بيني او را در اين اعمال به وي بنماياند و حتي اگر آدمـي درک کنـد کـه بهترين راه تأمين منافع شخصي او، همکاري و تعاون با همنوعـانش اسـت ، بـاز هـم بـراي او فايـدهاي نخواهد داشت ؛ زيرا عقل انسان در تحليل نهايي ، بنده و خدمتگزار شهوات او است و چون عقـل آدمـي ، متکي به شهوات او است ، تنها وظيفه اش اين است که به وسيلة جسـت وجـوي عـواملي کـه مـي تواننـد شهوات را ارضا کنند، در خدمت انسان قرار گيرد (جونز، ١٣٥٨: ٤٩٠).
٣- نفع شخصي در نگاه انديشمندان مسلمان از نظر ارسطو افراد به طور حقيقي جوهر هستند و اگر امور کلي هم جوهر باشند، جوهر به معناي ثانوي خواهند بود و نه جوهر به معناي اولي ، زيـرا جـوهر بـه نظـر ارسـطو چيـزي اسـت کـه خـودش بـراي محمولهايي موضوع واقع شود و تنها امور جزئي مي توانند موضوع براي حمل اشياء ديگر قرار گيرند.
اگر کسي به اين نظريـه پايبنـد باشـد، بايد براي ديگران هم چنين توصيه کند و گاهي در صورتي که لذت و منفعـت شخصـي آن بـا لـذت و منفعت شخصي فرد ديگر مغايرت داشته باشد، ميان منافع و لذات تعـارض پـيش مـي آيـد (جمعـي از نويسندگان، ١٣٨٦: ٦٠-٥٩).