چکیده:
یکی از آموزههایی که در اسلام بر آن تأکید فراوان شده، مسئله قرض و قرضالحسنه میباشد. از طرفی قرضالحسنه یکی از اصول مهم اقتصادی است که دین اسلام برای آن اهمیت فراوانی قائل شده است. قرضالحسنه با مشخصههای خاصی نظیر اخلاص، بدون ریا بودن، از مال حلال قرض دادن و بدون منت بودن، شناخته میشود. قرض دادن آثار اجتماعی موثری مانند اصلاح جامعه، ایجاد الفت و کاهش روح تکاثر ورزی را به همراه دارد. پرسش اصلی این است که قرضالحسنه در اقتصاد اسلامی از چه جایگاهی برخوردار است؟ جهت تعیین جایگاه قرضالحسنه در اقتصاد اسلامی، سه مسیر اصلی طی شده است. اولین مسیر بررسی ویژگی های اصلی قرضالحسنه می باشد. در این مسیر، ساختار انگیزشی قرضگیرنده و قرضدهنده مورد بررسی قرار گرفته است. دومین مسیر، آشنایی با آداب قرضالحسنه است و سومین، مسیر بررسی رابطه قرض با دیگر عقود میباشد. روش بررسی به صورت توصیفی – تحلیلی است
One of the teachings that has been emphasized on in Islam is the issue of the borrowing money and free-interest loans(Qarzol Hasaneh). On the one hand, Qarzol Hasaneh are among the most important economic principles to which Islam has given it great importance. Qarzol Hasaneh are characterized by certain features such as honesty, being without hypocrisy, lending lawful property without rubbing it in. Lending others money brings about effective social effects such as improvement of the society, creating a spirit of solidarity and reducing materialistic spirit in the society. The key question is what is the place of and free-interest loans in Islamic economics? To determine this, we need to analyze the main features of these loans. To achieve this, the borrower and the lenderchr('39')s incentive structure is studied. The second way is getting familiarized with the customs and the third is reviewing the relationship between and free-interest loans with other contracts. Methodology is a descriptive – analytical one.
خلاصه ماشینی:
در سال هاي اخير برخي با عنايـت بـه اينکه از لحاظ نظري کار شايسته اي صورت نگرفته است ، جنبه نظري آن را مد نظر قرار داده اند، کـه در اين ميان مي توان به کتاب "ربا و قرض در اسلام " نوشته محمد حسين ابراهيمي اشـاره کـرد.
(طبرسي ، ۱۳۷۲: ۶۰۸) از نظر اصطلاح : قرض به عنوان يکي از عقود اسلامي در قسمت ابواب معاملات کتـب فقهـي مطـرح است که تعاريف مختلفي براي آن بيان فرموده اند که از مجموع آن ها چنين اسـتفاده مـي شـود کـه معناي اصطلاحي قرض يعني مالي را به ملک ديگري در آوردن يا ضامن شدن عوض آن مـال و امـا عقد قرض داراي دو طرف مي باشد؛ مقرض يا وام دهنده کـه قبـول از طـرف او منعقـد مـي گـردد و مقترض يا وام گيرنده که ايجاب از طرف او منعقد مي گردد و لازم نيست به عربي خوانده شود و بـه فارسي هم کفايت مي کند و لکن الفاظ بايد به گونه اي باشد که قصد مقرض و مقتـرض را برسـاند و البته علما معتقدند که قرض به صورت معاطاتي نيز واقع مي شود و صـحيح اسـت چنانچـه صـاحب جواهر فرمودند: «فالظاهر دخول المعاطاه فيه بناء علي دخول ها في غيره بل هـوا ولـي مـن البيـع و غيره بذلک و السيره فيه اتم » پس ظاهر آن است که معاطات در قرض نيز جاري مي شـود، چنانچـه در غير از عقد قرض هم واقع مي شود بلکه معاطاتي واقع شدن عقد قرض نسبت به بيع و غيـر از آن اولويت دارد و سيره در مورد معاطاتي واقع شدن تمام است .