چکیده:
نویسنده در این نوشتار، اندیشههای حدیثی و برخی دیدگاهها و روشهای اجتهادی آیةالله بروجردی را بررسی کرده است. در بخش مبانی حدیثی، از نظریۀ ایشان دربارۀ اصول متلقّاة و مقولۀ شهرت در میان قدما و نقش آن در اعتباربخشی به روایات ضعیفالسند سخن گفته و برخی نمونههای فقهی آن را برشمرده است. همچنین دیدگاه ایشان در نقد مبانی حدیثی صاحب مدارک، از دیگر محورهای این مقاله است. در قسمت مبانی رجالی، نظر ایشان دربارۀ اتهام غلوّ در رجال و نیز روایات مرسل تبیین شده است. پارهای دیدگاههای کتابشناختی ایشان، از دیگر مباحث مطرحشده در این نوشتار است. در بخشی دیگر نیز به موضوع «اندیشههای اجتهادی مرتبط با فهم روایات» از نگاه ایشان پرداختهایم و در پایان، مقایسهای کوتاه میان مکتب حدیثی ایشان و برخی مکاتب حدیثی دیگر را پیش دید نهادهایم.
خلاصه ماشینی:
اینکه شیخ طوسی در العُدّة نیز در مقام بیان موضوع حجیّت فرموده است تنها خبر راویان امامی و ثقه حجیّت دارد از نگاه آیةالله بروجردی بهمعنای شرط کردن یک خصوصیت دیگر افزون بر آنچه عقلاء لازم میدانند [4] نیست، بلکه شیخ طوسی درحقیقت مصداق شخص مورد اعتماد را بیان کردهاند و بهتعبیر آیةالله بروجردی: «الحاصل: أنّ طريقة العقلاء العمل بخبر من يوثَق [به]، و الشيخ أبو جعفر الطوسي عليه الرحمة قد عيّن مصداق الثقة، فلا منافاة بين ما ذكره الشيخ رحمه اللّه و بين ما ذكرنا» [5].
آیةالله بروجردی در ادامه به ایراد محقق حلی به شیخ طوسی نیز میپردازند و اشاره میکنند که خود محقق حلی و علامه به کلیّت این نکته توجه داشته که فتوای قدما در مواضع بسیار، کاشف از وجود یک نصّ است و سپس مینویسند: «و لذلك تراهما في نظائر هذه المسألة يعتمدان على فتوى الأقدمين و يستكشفان بذلك وجود النصّ.
در جایی دیگر، صاحب مدارک «موثقۀ» عمار ساباطی را بهجهت فطحی بودن برخی راویان آن تضعیف میکند [30]؛ ولی آیةالله بروجردی در اینجا تحلیلی تاریخی و کتابشناختی از روایات عمار ساباطی بهدست میدهند و میگویند: «أمّا السند فلا ينبغي الخدشة فيه، لأنّ عمّاراً و إن كان من الفطحيّة القائلين بإمامة عبد اللّٰه الأفطح- الولد الأكبر للإمام الصادق عليه السّلام- إلّا أنّ الظاهر كونه من الثقات، و كان كتابه الذي صنّفه في الفقه و جمع فيه الأحاديث المروية عن الصادق عليه السّلام من اوّل الطهارة إلى آخر الديات مورداً لاعتماد الأصحاب و مرجعا لهم.