چکیده:
مک اینتایر، فیلسوف معاصر اسکاتلندی، در فصل پانزدهم کتاب عدالت چه کسی؟ کدام عقلانیت؟(1988 ) نظریه ای درباره عقلانیت ارائه می دهد که مطابق آن سنت ها نه تنها تهدیدی برای عقلانیت نیستند بلکه عقلانیت اساساً وابسته به سنت است. وی در آن جا از یک سو استدلال هایی بر علیهنسبی گرایی و منظرگرایی مطرح می کند و از سوی دیگر روی خوشی به عق لگرایی مرسوم نشاننمی دهد. چنین موضعی او را در حالتی برزخی قرار م یدهد. حیوانات عقلانی وابسته ( 1999 ) کتابیاست از او که در آن مواضع م کاینتایر در باب عقلانیت به اردوگاه عقل گرایان نزدیک تر م یشود، هرچند که کماکان فاصله خود را با عقل گرایان سنتی حفظ می کند. مقاله حاضر نگاهی دارد به اینتغییر موضع وی در مورد عقلانیت
AbstractMacIntyre, the contemporary Scottish philosopher, in chapter fifteen ofhis book, Who’s Justice? Which Rationality? (1988), has developed atheory on rationality that accordingly not only the traditions have notbeen considered as a treat to rationality but also they are the principalconstitutes of rationality. On the one hand, he offered some argumentsagainst relativism and perspectivism and, on the other hand, he didn’ttake of rationalists. Later, he became nearer to the rationalist camp inDependent Rational Animals (1999), but not so near that could becalled a full blooded rationalist. This article has a review on thismodification of his ideas on rationality.
خلاصه ماشینی:
نتيجه : نسبي گرايي و منظرگرايي قبل از آنکه به معرفي معقوليت پژوهش بپردازيم و سپس به پاسخ مک اينتاير به اين استدلال نسبي گرايان و منظرگرايان ، که گويا برآمده از مقدماتي هستند که خود مک اينتاير نيز بر آنها صحه مي گذارد، اشاره کنيم تفاوت ها و شباهت هاي سنت هاي (الف ) و (ب ) را، مطابق نظر وي در فصل پانزده کتاب عدالت چه کسي ؟ کدام عقلانيت ؟، به ترتيب زير خلاصه مي کنيم : شباهت ها: ١- امکان دارد متون واحدي ميان آنها مشترک باشد.
استدلال اول مک اينتاير عليه نسبي گرايي :٤ وجود بحران در يک سنت خاص و اينکه آن سنت ديگر نمي تواند از صدق باوري خاص سخن بگويد به تنهايي براي اثبات نادرستي نسبي گرايي کافي است ، چرا که نسبي گرايان مي پندارند که هر سنتي سازنده ي معيارهاي توجيه عقلاني خود است .
کار بعدي مک اينتاير يعني عدالت چه کسي ؟ کدام عقلانيت ؟ نيز به همين سياق نگاشته شده است با اين تفاوت که او در آنجا در پاسخ به اين سوال که چرا بايد به تاريخ يک پديده ، يا يک نظريه خاص در اخلاق ، توجه کنيم خود را ملزم به ارائه نظريه اي معرفت شناختي در باب معقوليت مي بيند که با نگرش تاريخ نگر او همسو باشد.
از يک سو مک اينتاير با اين سخن عقل گرايان موافق است که وقتي انسان ها توانسته اند وارد تعامل با دلفين ها شوند بديهي به نظر مي رسد که اعضاي دو سنت (الف ) و (ب ) نيز به واسطه ي اشتراکات زيادي که ميان آنها وجود دارد بتوانند چنين کنند.