چکیده:
این نوشتار، نخست تفسیر علم ع نائی واجب الوجود را از دیدگاه شیخ الرئیس
مطابق شفا و نجات مطرح می کند . آنگاه با توجه به تفسیر وی در اشارات - ک ه
در حقیقت تفصیل همان اجمال است – به بیان ویژگیهای آن می پردازد.
بنا بر تفسیر دوم ، علم عنائی واجب الوجود سه ویژگی دارد:
-1 فراگیری آن نسبت به تمام موجودات
-2 آگاهی به اینکه نظام جهان هستی نظام برتر است
-3 آگاهی به اینکه نظام برتر جهان هستی برخاسته از احاطه ی علمی اوست.
بخش پایانی این نوشتار ، نقدی است بر نظریه ی علم عنایی سینوی.
خلاصه ماشینی:
وانگهي علت اين که ابن سينا يکبـار در نمـط ششـم و يکبـار در نمـط هفـتم ، عنايت را تعريف و تفسير کرده ، اين است که در نمط ششم مي خواهـد بگويـد: موجودات عالي –به ويژه واجب الوجود که عالي ترين آنهاسـت – فعـل خـود را به خاطر موجودات سافل انجام نمي دهند و هيچ قصدي نسبت به آنها ندارنـد؛ چرا که اگر قصد توام با داعي باشد نقص است و اگـر نباشـد، گـزاف و بيهـوده است ؛ بنابر اين بايد توضيح داده مي شد که او فاعل بالعنايه است و نفي فاعليت بالقصد ، مستلزم فاعليت بالطبع يا بالاتفاق نيست .
راستي اگر خداوند فاعل بالقصد نيست و نبايد علم به جزييات متغيـر داشـته باشد و فعل خود را از روي دواعي و انگيزه ها انجام نمي دهـد ، چگونـه اسـت که تمام اجزا و جزييات عالم هستي از فيض وجود و کمـالات وجـودي بهرمنـد ميشوند و هيچ بايسته و شايسته اي نيست که در اين نظام معطل مانده باشد؟ اگر افاضات بي کران او نبود و تمام اجزا وجزييات عالم هسـتي تحـت تـدبير جامع وکامل او نبودند و اگر اجزا و جزييات عالم امکان به بهتـرين نظـام خلـق نشده بودند ، شاعري روشن بين ، حيرتمندانه و شگفت زده نمي گفت : آنکه هفت اقليم عالم را نهاد هر کسي را آنچه مي بايست داد ١- او در خاتمه نمط دهم مي گويد : « أيها ألاخ إني قد مخضت لـک فـي هـذه الإشـارات عـن زبـده الحـق و ألقمتک قفي الحکم في لطايف الکلم » (الاشارات و التنبيهات ص ٣٩٥ ) آيا مي توان گفت : خداوند بزرگ ، عالم به جزييات نيست و نسبت بـه ايجـاد و صنع و ابداع آنها هيچ قصد و اراده اي ندارد؟ طرح مساله فاعل بالعنايه و آوردن تفسير عنايت ، گره گشاي همه ي مشکلات است .