چکیده:
هدف اصلی این مقاله ارائه الگویی از سیر تحول سوژه مدرن (با تاکید بر نظریات دکارت و کانت)به سوژه پساساختارگرا و پسامدرن با توجه به دو بعد یکپارچگی و خودبنیادی سوژه در معنای کلاسیک آن و همچنین بررسی نسبت سوژه با امر اجتماعی در رویکرد نظری ژولیا کریستوا می باشد.سویه های اجتماعی نظریه کریستوا، او را از دیگر پساساختارگرایان و پیشگامان نظری خود جدا میسازد.در این بررسی نظری به این مسئله میپردازیم که چگونه کریستوا به کشف ساختارهای ناهمگون در عرصه زبان، سوژه و جامعه در یک کلیت نظری میپردازد وچگونه از طریق مرکزیتزدایی در هر یک این عرصهها به بازیابی ابعاد اجتماعی، روانی و زبانی سوژه نائل میشود. نهایتا این مقاله به لزوم پیوند امر نشانهای و نمادین درهر یک از سطوح اجتماعی، روانی و زبانی و دررابطه پویای ذهن و زبان و جامعه پرداخته و شرح میدهد که چگونه مباحث نظری مرتبط با جایگشت نظام های نشانهای و نمادین میتواند راهگشای تبیین گفتمان هویتی و اجتماعی باشد.
The main purpose of this article is to provide a model of transformation process from modern subject (with emphasis on Descartes and Kant theories) to post structural and postmodern subject considering the integration and autonomy dimensions of the subject in its classical meaning and also to study the relationship between subject and social in theoretical approach of Julia Kirsteva .Social aspects of Kirsteva’s theory set her apart from the other post structuralists and theoretical pioneers. In this theoretical study, we discuss how Kristeva discovers heterogeneous structures in fields of language, subject, and society in a theoretical pattern, and how she restores, the social, psychological, and linguistic dimensions of the subject via decentralization in each of these areas. This decentralization is understood by emphasis on concepts such as "semiotic" at the linguistic and philosophical levels, "revolt" and "other" at the social level,and "unconscious" at the psychological level. This article finally discusses the necessity of accompanying the semiotic and the symbolic at each level of the social, psychological, and linguistic and in the dynamic relationship of mind, language, and society. It also explains how theoretical issues related to transposition of semiotic and symbolic systems can pave the way of explanation of social and identical discourses.
خلاصه ماشینی:
اهمیت اصلی پرداخت به یکی از مهمتـرین متفکـران یعنـی کریستوا در رهگذر تحول مفهوم سوژه این است کـه ایـن متفکـر بـا طـرح مسـئله خـود و دیگری در تمامی ابعاد انسان یعنی زبانی،اجتماعی،روانی، بـه مـا درکـی جـامع از سـوژه ای چند پاره در بستر واقعیات اجتماعی میدهد.
ب ) نظام نشانه ای و امر نشانه ای با وجود اینکه موجودیت امر نشانه ای از نظـر کریسـتوا در سـوژه بیـانگر سـرزندگی و پویایی اوست ولی از جانبی نیز تسلط کامل بارهـای نشـانه ای بـر موجـود سـخن گـو نیـز میتواند او را به پریشان گویی در عرصه زبان بکشاند، این سوژه همان سوژه ایسـت کـه در کتاب خورشید سیاه مالیخولیـا آن را بـه تصـویر مـی کشـد"سـوژه ای کـه از سـویی چـون پیشازبانی و نشانه ای بوده و به کورا منتسب اسـت از بافـت مـتن فراتـر مـی رود و بنـابراین چیزی خارج از متن است "و از سویی دیگر" آن فزونی بارهای نشانه ای دلالت جایی بـرای معانی نمادین باقی نگذاشته اند.
کریستوا بازیابی امر نشانه ای یعنی آنچه که منجر به پویایی سوژه در سـطح روانـی و فردی می شود را در کشف "دیگری"میجوید و این کشف خود و دیگری را بـا حقـایقی زیستی پیوند میدهد یعنی آنچه که کودک و مادر در اوان شکل گیری جنین و مـاه هـای اول پس از به دنیا آمدن کودک در ارتباط با یکدیگر( خـود و دیگـری) و یـا کـودک بـه تنهـایی (آلوده انگاری، مرحله آیینه ای) تجربه میکنند.