چکیده:
پدیده مهاجرت و بهطور ویژه مسئلهی «ایرانیان خارج از کشور» مساله ای چند بعدی است و بهدلیل پیچیدگیهای ذاتیاش ذیل مسائل بینارشتهای صورتبندی میشود؛ بهنحوی که دانشوران و پژوهشگران علم سیاست و اقتصاد، و نیز جامعهشناسی و مطالعات فرهنگی در اینباره به کوششهای نظری و گاه تطبیقی پرداخته و جملگی بر غامض بودن مسئله صحه گذاشتهاند. از این رو، هر نوع بررسی تاریخی و آسیبشناختیِ معطوف به ارائه راهبرد سیاستی مستلزم تعلیق رویکردهای تکعلتی از یکسو و فهم و واکاوی دقیق ابعاد مختلف مسئله از سوی دیگر است. با این اوصاف، نگارنده در این مقاله میکوشد بهحد بضاعت و با توجه به جمیع محدودیتها، مسئله «ایرانیان خارج از کشور» را واکاوی کند و این پرسش اساسی را پاسخ گوید که با توجه به تجربه ۴ دهه اخیر جمهوری اسلامی ایران در موضوع مورد بحث، سیاستگذار و سیاستگذاری (معطوف به اصلاحات فرهنگی، سیاستی، بوروکراتیک و...) چه افقهایی را میتواند پیشروی این مسئله بگشاید.
Migration, Diaspora and specially the issue of “the Iranian residing outside the country" is a wide phenomenon. Due to its innate complexities, this issue is classified into multidimensional and interdisciplinary issues. Researchers of politics, economics, sociology, and cultural studies have performed theoretical and comparative studies and approved the complexity of this issue. Hence, any historical and pathological study for proposing political strategies requires suspending the mono-causal approaches on one hand and scrutinizing different dimensions of the problem on the other hand. In this paper, the author tries to scrutinize the issue of “the Iranian residing outside the country” and answer the question “what are the perspectives of this problem regarding the experiences of Islamic Republic of Iran in policy making for this area (cultural, political, bureaucratic modifications, etc.) over the past four decades. Keywords: Iran, Migration, Diaspora, ministry of foreign affairs, public policy, cultural studies, political science, Dialogue Among Civilizations
خلاصه ماشینی:
در اين پژوهش جامعۀ آماري شامل ٢٨ نفر از خبرگان و متخصصين امر سياستگذاري، مهاجرت و امور ايرانيان مقيم خارج در حوزه هاي مختلف کاري و اجرايي است که با استفاده از روش نمونه گيري گلوله برفي در نظر گرفته شد.
يافته هاي پژوهش نشان ميدهد مجموعه اي از عملکردهاي جمهوري اسلامي که به عنوان رانش گر مهاجرت محسوب ميشود و همين مسئله ، آسيب هاي متفاوتي را به سياستگذاري جمهوري اسلامي ايران در قبال ايرانيان خارج از کشور تحميل کرده است .
با اين توصيف دغدغه و مسئله اي که در پژوهش حاضر، مطرح شده ، نحوه نگريستن و رويکرد نظام سياستگذاري جمهوري اسلامي ايران به مقوله ايرانيان خارج از کشور است که از معبر پاسخ به آن روشن ميشود که چرايي مهاجرت اين بخش از جمعيت ايران و ايجاد ارتباط با آنها براي استفاده از ظرفيت هايشان چه جايگاهي در ساختار سياستگذاري ايران دارد.
با توجه به نتيجه آزمون تي و اينکه مقدار ميانگين نمرات از مقدار ٣ بزرگ تر شده است و مقدار آماره T از مقدار بحراني بيشتر شده است (سطح معناداري کمتر از ٠/٠٥ شده است )، ميتوان گفت از ديد افراد شرکت کننده در اين تحقيق ، عوامل ذيل به عنوان آسيب هاي 1 Rand 2 One Sample T-Test سياستگذاري جمهوري اسلامي ايران در قبال ايرانيان خارج از کشور در ايران پس از انقلاب شناخته شده اند: جدول ١.