چکیده:
بررسی جرمشناختی و روانشناختی درگیریها چه به صورت فردی و چه دستهجمعی همواره از موضوعات بسیار مهم در راستای کاهش جرائم است. عوامل مختلفی در این زمینه تأثیر دارند که شناخت آنها الزامی است. هدف اصلی مقاله حاضر، بررسی جرمشناسی و روانشناسی میزان نزاع دستهجمعی و فردی در بین شهروندان شهرستان فارسان است. روش پژوهش توصیفی-تحلیلی و مبتنی بر دادههای میدانی است. جامعه آمار پژوهش را شهروندان شهر فارسان تشکیل دادهاند. با توجه به فرمول کوکران 364 نفر بهعنوان نمونه انتخاب شدند. ابزار گردآوری اطلاعات پرسشنامه محققساخته است. نتایج نشان داد که متغیر سن با میزان نزاع و ابعاد آن همبستگی معناداری را نشان داده از جمله علل و عوامل ارتکاب جرم منازعه از حیث علل و عوامل فردی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، تأثیر جنسیت و سن است و از حیث اجتماعی مهاجرت، فقر، بیکاری و تضاد فرهنگی بهعنوان متغیرهای ثابتشده در پژوهش است. رابطه متغیر درآمد فقط با رضایت از زندگی و دسترسی به امکانات رفاهی معنادار است. یافتهها نشان میدهد که تفاوت معنیداری بین افراد مجرد و متأهل در مورد نزاع وجود دارد. بین میانگن نزاع در بین افراد با تحصیلات مختلف، تفاوت معناداری وجود دارد. متغیرهای تجربه عینی نزاع، تحصیلات، سن و دسترسی به امکانات تأثیر معناداری بر نزاع داشتند. پنج متغیر تجربه عینی نزاع، تحصیلات، سن و دسترسی به امکانات رفاهی بیشترین تأثیر را در تبیین پدیده نزاع دارند و قادر هستند نزدیک به ٢١ درصد از تغییرات میزان نزاع را در بین شهروندان تبیین کنند.
خلاصه ماشینی:
نتایج نشان داد که متغیر سن با میزان نزاع و ابعاد آن همبستگی معناداری را نشان داده از جمله علل و عوامل ارتکاب جرم منازعه از حیث علل و عوامل فردی که در این پژوهش مورد بررسی قرار گرفته، تأثیر جنسیت و سن است و از حیث اجتماعی مهاجرت، فقر، بیکاری و تضاد فرهنگی بهعنوان متغیرهای ثابتشده در پژوهش است.
نظریه کنترل اجتماعی فرض اصلی این است که همچنان که فروید گفته است، افراد بهطور طبیعی تمایل به کجرفتاری دارند و اگر تحت کنترل قرار نگیرند، چنین میکنند و کجرفتاری اشخاص، بیش از آنکه ناشی از نیروهای محرک بهسوی نا بهنجاری باشد، محصول عدم ممانعت است (صدیق سروستانی، ١٣٨٧، ص ٥١) بر همین اساس میتوان گفت که در این تبیینها، برخلاف تبیینهای دیگر تمایلی به یافتن انگیزهها و علل رفتار کجروانه وجود ندارد و بیشتر به موقعیتی توجه میشود که در آن، افراد برای انجام اینگونه رفتارها آزادی بیشتری بهدست میآورند.
افشانی و کریمی منجر مویی (١٣٩٧) در پژوهشی با عنوان «بررسی عوامل اجتماعی مؤثر بر گرایش به نزاع دستهجمعی در شهر لردگان» دریافتند که رابطه بین متغیرهای پرخاشگری، اختلافات ملکی، خویشاوندگرایی، تجربه عینی نزاع و جنس با نزاع دستهجمعی، معنادار است.
متغیر سن با میزان نزاع و ابعاد آن همبستگی معنیداری را نشان داده که از این جهت با نتایج پژوهشهای عدالتی منش (١٣٨٦)، میرفردی و همکاران (١٣٩٠) و واحدی و دیگران (١٣٩٢) همسو بوده و با نتایج پژوهشهای نظری (١٣٨٦)، خیالپرستان (١٣٨٨)، و حسینزاده و همکاران (١٣٨٩) همخوانی نداشته است.
بین افراد با تحصیلات مختلف به لحاظ میزان نزاع تفاوت معنیداری یافت شد و مشخص شد که هرچه میزان تحصیلات افراد بالاتر میرود، تمایل و میزان گرایش کمتری به نزاع داشتهاند، که این یافته با نتایج پژوهشهای پورافکاری (١٣٨٣)، نظری (١٣٨٦) و حسین زاده و همکاران (١٣٨٩) همسو بوده است.