چکیده:
کتابشناسی ها از آن جهت که در نمایاندن وجوه کمی و کیفی پژوهش های صورت گرفته در موضوع و
زمینه ای خاص، بسیاری موارد پژوهشگران را به کار میآید، امری مفید و ضروری به نظر می رسد . مقالۀ
حاضر نیز، به روش تحلیلی توصیفی، به بررسی و ارزیابی کیفی مقالات نگارش یافته دربارة کلیله و دمنه
بهرامشاهی در ادوار مختلف و نیز بیان موضوعات بدیع، پرتکرار و مغفول مانده در این زمینه می پردازد؛
بدین منظور نخست به گردآوری دویست و ن ود و نه مقاله پرداختیم که در پیوند با کلیله و دمنۀ
1394 ش. به زبان فارسی نگاشته و یا ترجمه شده است و پس از - بهرام شاهی و در فاصله زمانی 1300
بررسی کمی این مقالات در ادوار مختلف، به نقد محتوایی آنها پرداخته ایم. بررسی ها نشانگر آن است که
میان کمیت و کیفیت پژوهش ها تناسبی وجود ندارد. همچنین موضوعاتی نظیر: زیباشناسی، نسخه شناسی ، جنبه های فرهنگ و ادب عامیانه و برخی اثرپذیریها مورد اقبال محققان قرارنگرفته است.
The development of critical analytical bibliographies has been favored by researchers in recent years.Since this type of research is a way for future researchers to show the quantitative and qualitative aspects of research done in specific fields, it seems necessary to pay attention to them. This is doubly important for works that have a privileged position.One of the index works of Persian literature is Kelileh and Demneh. A work whose various narratives have been considered by literary friends and researchers for many years. It has been evaluated from different perspectives. The approach to this work has been different quantitatively and qualitatively in different periods. This research has dealt with the temporal and thematic analysis of articles that have been written or translated into Persian in the period 1300-1394 in connection with Bahram Shahi's Kelileh and Demneh. One of the achievements of this study is showing the degree of success of the Kelileh in different decades, as well as the frequently repeated and neglected topics in the field of Kelileh studies. Studies also show that there is no proportionality between the quantity and quality of researches and this is an issue that is confirmed by both temporal and thematic analysis.
خلاصه ماشینی:
مقالـۀ حاضر نيز، به روش تحليلي ـ توصيفي، به بررسي و ارزيابي کيفي مقالات نگارشيافته دربارٔە کليله و دمنـه بهرامشاهي در ادوار مختلف و نيز بيان موضوعات بديع ، پرتکرار و مغفول مانده در ايـن زمينـه مـيپـردازد؛ بدين منظور نخست به گـردآوري دويسـت و نـود و نـه مقالـه پـرداختيم کـه در پيونـد بـا کليلـه و دمنـۀ بهرامشاهي و در فاصله زماني ١٣٠٠-١٣٩٤ش.
گذشته از سيزده مقاله احمد مهدوي دامغاني که به بررسي مآخـذ و سرايندگان ابيات عربي کليله اختصاص يافته ، ديگر مقالات اين دهه بيشـتر نگـاهي تطبيقـي و تاريخي به کليله ودمنه دارند و البته براي نخستين بار به تطـابق ترجمـه هـاي گونـاگون پرداختـه 1 ميشود.
مقالاتي که پيش از محجوب در اين زمينه به نگارش درآمده ، متضمن اظهـارنظراتي اسـت کـه به واسطۀ تأملات پژوهشگران ادوار بعد از درجۀ اعتبار ساقط شده است ؛ نمونۀ آن اشاره به فقدان ترجمۀ قديم سرياني کليله است و يا برخي ديگر باب «بازجست کار دمنه » را از باب هاي هنـدي کليله دانسته اند و مهم تر آنکه در اذهان غالب محققان اقدم، پنجه تنتره دقيقاً معادل کليله بـوده و نه يکي از مآخذ آن.
ک : مجتبايي، ١٣٩٤) همچنين توضيحات محجوب دربارة ترجمه هاي کليلـه ودمنـه بـا آنچـه دوبلـوا فرانسوا در اين باب مي گويد، تفاوت هايي دارد و نيازمند آن است که صـحت وسـقم هـر يـک از آنها مورد ارزيابي قرار گيرد.
غالب پژوهش هاي صورت گرفته در تاريخ کليله نگاهي کلي بدين موضوع داشته اند و تعـداد کمي از مقالات به يک ترجمه يا مأخذشناسي يک داستان نظر داشته است .