چکیده:
معرفت شناسی اصلاح شده که در دهه های اخیر توسط الوین پلانتینگا احیا شده است، در مواجهه با چالش شاهدگرایی، باورهای دینی را باورهایی دارای توجیه غیر استنباطی و بینیاز از شاهد، تبیین و حس خداشناسی را به عنوان قوهای خاص که این باورها را تولید و توجیه میکند، معرفی کرده است. اما افتراق توجیه از شاهد و توسل به حس خداشناسی به عنوان یک ادعای خاص برای حل معضل کنونی که نقش شاهدی برای طبیعت قایل نمی باشد، علاوه بر نقدهای بسیار، مسئولیت سنگین اثبات را بر عهده خداباوران میگذارد. ما در این مقاله در راستای تعدیل معرفتشناسی اصلاحشده، با تبیین توسعه رویکرد محافظه گرایی پدیداری، به عنوان رویکردی که توجیه و شاهد را با گرایشی درون گرایانه تعریف میکند، تلاش کرده ایم توجیه غیر استنباطی باورهای دینی را با شاهدگرایی سازگار کنیم؛ همچنین با توجه به نظریه محافظه گرایی پدیداری و یافتههای علوم شناختی دین، حس خداشناسی را از قوهای که هیچ رابطه حمایتی میان باورهای دینی و طبیعت لحاظ نمیکند، به فرایندی فعال در دستگاه کشف عامل و قوای شناختی معمول انسان تغییر دهیم و به این ترتیب رابطه حمایتی طبیعت و باورهای دینی را حفظ کنیم.
خلاصه ماشینی:
ما در اين مقاله در راستاي تعديل معرفت شناسي اصلاح شده ، با تبيين توسعه رويکرد محافظه گرايي پديداري، به عنوان رويکردي که توجيه و شاهد را با گرايشي درون گرايانه تعريف ميکند، تلاش کرده ايم توجيه غير استنباطي باورهاي ديني را با شاهدگرايي سازگار کنيم ؛ همچنين با توجه به نظريه محافظه گرايي پديداري و يافته هاي علوم شناختي دين ، حس خداشناسي را از قوه اي که هيچ رابطه حمايتي ميان باورهاي ديني و طبيعت لحاظ نميکند، به فرايندي فعال در دستگاه کشف عامل و قواي شناختي معمول انسان تغيير دهيم و به اين ترتيب رابطه حمايتي طبيعت و باورهاي ديني را حفظ کنيم .
ما با تبيين و توسعه اين رويکرد و البته با نگاهي دقيق تر به مسئله شاهد و با استفاده از يافته هاي علوم شناختي دين (Cognitive Sciences of Religion) و تطبيق آن با رويکرد محافظه گرايي پديداري، در اين مقاله دو هدف جديدتر را به طور خاص دنبال کرده ايم : الف ) تلاش براي اثبات اينکه به نظررسيدن ، به عنوان يک تجربه دروني، ميتواند نقش شاهدي را براي توجيه غير استنباطي باورهاي ديني ايفا کند.
* محافظه گرايي پديداري به عنوان يک نظريه درون گرايانه ، با ارجاع به "به نظررسيدن " به عنوان يک وضعيت منحصر به فرد ذهني يا يک تجربه ، با تعريف (PC١)، حيطه توجيه و عقلانيت را به هر چيزي که به نظر ما صادق ميرسد، تا زماني که دليلي خلاف آن * اين ديدگاه چند تقرير دارد و معروف ترين تقرير همين تقرير است ؛ ولي در تقرير اوليه که هيومر در سال ٢٠٠١ بيان کرده است ، قيد «حداقل به اندازه اي» وجود ندارد و قيد «در بادي امر (Prima facie)» جايگزين آن است (٩٩.