چکیده:
عقل به عنوان یک قوّه ادراکی، توان درک حقایق را به نحو کلی داراست و با فهم عقلانی میتوان به شناخت و ادراک مفاهیم کلی دست یافت. معرفت عقلی معرفتی اصیل، معتبر و قابل استناد است و عقل منبعی برای کسب معارف دینی شمرده میشود. عقل در کنار کتاب و سنت قطعیه، حجّتِ معتبر بوده، قادر است به معرفت راستین دست یابد و حقایق هستی را کشف کند؛ لیکن معماران مکتب سلفی با عرضدانستن عقل و انکار جوهریت آن، معقولبودن را یک صفت غیر لازم به شمار آورده، ضمن توصیف عقل به عنوان یک غریزه، آن را عنصر مستقل در فهم حقایق باور ندارند و جایگاه مدرک کلیاتبودن عقل را تنزل داده، آن را با حس و خیال همسان میداند و عقل صریح مورد پذیرش ایشان یک عقل حسی خواهد بود. در پاردایم سلفیگری محور نقل است و عقل حجیت نیست و قابلیت پیروی ندارد و به وقت تعارض شرع و عقل، تقدیم شرع واجب است؛ در حالی که بسیاری از آموزههای بنیادین دین مانند اثبات خدا، اوصاف و افعال الهی از سنخ مسائل عقلی است.
خلاصه ماشینی:
عقل در کنار کتاب و سنت قطعيه ، حّجت معتبر بوده ، قادر است به معرفت راستين دست يابد و حقايق هستي را کشف کند؛ ليکن معماران مکتب سلفي با عرض دانستن عقل و انکار جوهريت آن ، معقول بودن را يک صفت غير لازم به شمار آورده ، ضمن توصيف عقل به عنوان يک غريزه ، آن را عنصر مستقل در فهم حقايق باور ندارند و جايگاه مدرک کليات بودن عقل را تنزل داده ، آن را با حس و خيال همسان ميداند و عقل صريح مورد پذيرش ايشان يک عقل حسي خواهد بود.
اصولاً بسياري از آموزه هاي بنيادين دين از سنخ مسائل عقلي است و عدم توجه به جايگاه عقل در فهم دين و آموزه هاي آن ، به لغويت اين گونه آموزه ها ميانجامد؛ هرچند نگره هايي در مکتب شيعه و سني اعتبار آن را نفي ميکنند و بر محوريت دليل نقلي يا اخبار ديگران – که در معرفت شناسي معاصر «گواهي» ناميده مي شود - به عنوان راه متعارف براي دستيابي به معرفت تکيه دارند.
از اين رو معرفت عقلي معرفتي معتبر و قابل استناد است و عقل انسان قادر است به معرفت راستين دست يابد و حقايق هستي را کشف کند (مطهري، ١٣٨٨، ج ٢٠، ص ٥٢)؛ هرچند نگره هايي در مکتب شيعه و يا سني به خصوص در ميان سلفيان ، به اين جايگاه باور ندارند (ابن تيميه ، ١٩٩١، ج ١، ص ١٣٨-١٣٩).