چکیده:
زبان، کاربرد و محدودیتهای آن در خلال مباحث عرفانی، همواره یکی از پیچیدهترین موضوعات بوده است. زبان عرفانی که ریشه در تجربة درونی عارف دارد، برای بازگویی تجربهای عرفانی، بر بستری از واژگانِ از پیش موجود با معانیِ نویافته و نیز بر نمادها و استعارهها قرار گرفته است. مجموعة درهم تنیدة واژگان و نمادها که بر شالودة تجربة درونی عارف استوار شده، زبان عرفانی را قوام بخشیده است. عرفا از یک سو و فیلسوفان عرفان از سوی دیگر، از جمله کسانی بودهاند که بهطور جدّی به این مسئله پرداختهاند. پیچیدگیهای زبان در عرفان اسلامی، به خوبی خود را در آثار ابنعربی، بهویژه در تفاسیر او از آیات قرآن نشان میدهد. ابنعربی آیات را بر اساس دیدگاهی کاملاً متفاوت با معنای ظاهری تأویل میکند و حتّی تفاسیر کاملاً متناقضی با ظاهر آیات به دست میدهد. از سوی دیگر، در آیین ذن، با تناقضهای بسیاری در گفتهها و حکایات دینی روبهرو هستیم. سوزوکی، متفکر بزرگ و معاصر آیین ذن، این تناقضها را طبیعی و بدون ایراد میبیند. در این تحقیق، به بررسی جایگاه زبان و کارکردهای آن در عرفان ابنعربی و آیین ذن میپردازیم و به روشی توصیفی-مقایسهای نشان میدهیم ابنعربی، به نمایندگی از عرفان اسلامی و سوزوکی، به نمایندگی آیین ذن، چه عقیدهای دربارة این موضوع زبان دارند. هدف از این پژوهش، ایجاد چشماندازهای تازه در بررسیهای تطبیقی عرفان است. یافتههای این پژوهش را میتوان چنین بیان کرد که ابن عربی و سوزوکی، زبان را برای انتقال تجارب عرفانی ناکارآمد میدانند؛ امّا رویکردهایی که هرکدام از این دو متفکّر برای استفاده از زبان در انتقال تجارب عرفانی به کار میگیرند، با یکدیگر متفاوت است.
Language, its use, and its limitations in mystical discussions have always been one of the most complex issues. The mystical language, which rooted in the mystic's inner experience, is based on a pre-existing vocabulary with new meanings, as well as on symbols and metaphors, to retell mystical experiences. The intertwined set of words and symbols based on the mystic's inner experience, strengthens the mystical language. Mystics and mystical philosophers have been among those who have taken this issue seriously. The intricacies of language in Islamic mysticism are well demonstrated in Ibn Arabi's works, especially in his interpretations of Qur'anic verses. Ibn al-'Arabi interprets the verses from a completely different point of view, and even gives completely contradictory interpretations to the appearance of the verses. On the other hand, in Zen Buddhism, we have many contradictions in religious sayings and anecdotes. Suzuki, the great contemporary thinker of Zen, finds these contradictions natural. In this research, we examine the position of language and its functions in Ibn Arabi's mysticism and Zen and show in a descriptive-comparative manner what Ibn Arabi as representing Islamic mysticism and Suzuki as representing Zen have their views on. The purpose of this study is to create new perspectives on comparative studies of mysticism. The findings of this study can be stated by Ibn Arabi and Suzuki as ineffective in conveying mystical experiences, but the approaches of each of these thinkers to use language in the transformation of experiences is different.
خلاصه ماشینی:
سؤال اين پژوهش اين است که ابن عربي و سوزوکي اساسا چه تلقياي از زبان دارند و چه کارکردي براي آن قائل اند؟ آيا انتقال معاني را تماما از طريق زبان ممکن مي دانند و در نهايت ، اگر اين امکان را براي زبان قائل نيستند، چه راه حلي پيشنهاد مي دهند؟ اين مقاله در پي آن است که ديدگاه هاي سوزوکي را دربارٔە رابطۀ زبان و تجربۀ عرفاني تبيين کند و نمونه هايي از تناقض هاي زباني را در متون آيين ذن نشان دهد.
mahmut erol kılıç چشم انداز متفاوت و در عين حال هم عر; مينگرند؛ تجربۀ عرفاني به درستي بيان نمي شود و دچار ايهام ، شطح و تناقض است ؛ زيرا زبان في نفسه توانايي و ظرفيت انتقال معاني عرفاني را به طور کامل ندارد و ديگر اينکه عارف ، با توجه به آموزٔە «غيرت » اجازه ندارد تمام تجربه شهودي خود را با ديگران به طور صريح در ميان بگذارد؛ حتي اگر با محدوديت زباني نيز مواجه نباشد.
تبيين آيات قرآن بر اساس تجربه هاي شهودي در اين زمينه ، ابن عربي به بازتفسير کلمات و عبارت هايي از قرآن دست ميزند که از يک سو، مؤيد نظريۀ «حيرت » اوست و از سوي ديگر، نشان مي دهد زبان قرآن ، مي تواند در لايه هاي باطني و عميق خود، گاه متناقض جلوه کند.
در واقع ، ابن عربي نشان مي دهد اين تجربۀ شهودي است که مي تواند مفاهيم «ساحت متعالي» را منتقل کند و عبارات ، حتي آيات قرآني بايد بر اساس اين تجربه هاي شهودي تفسير و تشريح شوند.