چکیده:
ایالات متحده بعنوان کشوری که که دارنده معیارهای یک هژمون است، تلاش میکند تا آن را حفظ نماید و چین بعنوان یک قدرت نوظهور در صحنه بینالملل تلاش دارد که خود را به عنوان یک رقیب هژمونیک آمریکا به جامعه جهانی بشناساند. نقطه مشترک در تقابل هژمونیک میان آمریکا و چین در زمینه انرژی گرایش هر دو کشور به منطقه خاورمیانه است. هرچند برای ایالات متحده این مسئله جدیدی نیست، اما گرایش روز افزون چین برای مقابله با تهدید امنیت انرژی خود اهمیت زیادی دارد، زیرا چین از این طریق در پی آن است که نفوذ خود در سایر حوزه را نیز اعمال نماید. پژوهش حاضر با تاکید بر دیدگاههای مختلف در حوزه هژمونیک بویژه تئوری گرامشی تلاش کرده به سوال اصلی خود در مورد تاثیر رقابت هژمونیک آمریکا و چین بر جریان انرژی و نفت در جهان پاسخ دهد. لذا هدف پژوهش حاضر، بررسی رقابت هژمونیک آمریکا و چین و تاثیر آن بر جریان انرژی و نفت در جهان است. روش تحقیق استفاده شده در این پژوهش از نوع توصیفی-تحلیلی میباشد. پژوهش به این نتیجه رسیده که میان آمریکا و چین رقابت هژمونیک برقرار است تا تقابل هژمونیک. زیرا چین در مراحل اولیه رقابت هژمونیک با آمریکا قرار دارد و معلوم نیست این رقابت به موفقیت چین بیانجامد و بتواند خود را بعنوان یک هژمون معرفی نماید. چین معیارهای لازم جهت معرفی خود بعنوان هژمونیک در تمام زمینه ها را ندارد و همانگونه که گرامشی بیان می کند مقبولیت لازم را نیز ندارد.
خلاصه ماشینی:
بنابراین، اگرچه چین مدعی است که سیاست انرژی این کشور تنها محدود به منافع ملی نیست، اما این طور استدلال میشود که بازار آمریکا نیز لزوما عاری از مداخلات دولتی Hegemonic competition Gramsci Marxism Strategic نیست، که برای درک بهتر این مسأله، در این تحقیق تکامل سیاستهای مدرن انرژی چین و همچنین این که به چه میزان سیستم هژمونیک روی آن تاثیر گذاشته است، بررسی شده است.
لذا، چین که یک قدرت در حال ظهور است تلاش میکند در تغییر و سمت و سو دادن به جریان انرژی موثر واقع شود تا بتواند منافع خود را تامین کند، از سوی دیگر آمریکا در تلاش است تا همچنان نظام تک قطبی 1 و هژمونی خود را حفظ نماید که این تقابل روابط میان این دو کشور را بسیار پیچیده ساخته است.
اگر امنیت انرژی یکی از نگرانیهای اصلی رهبری آمریکا است، هدف استراتژیک اصلی آمریکا باید تسهیل توسعه اقتصادی و ثبات سیاسی درخاورمیانه باشد (Bahgat, 2006: 29)، زیرا منطقه خاورمیانه شاهد جنگهای زیادی بوده و بحرانهای زیادی را تحمل کرده و این درگیریهای بین دولتی و دروندولتی آرام آرام نظم منطقه را بیثبات ساخته و بر روابط درون منطقهای تاثیر منفی داشته است (Abbasi & Hamidfar, 2020: 8) و یک خاورمیانه موفق و پایدار بهتر میتواند امنیت انرژی را تضمین کند، مسئلهای که در جهت منافع ایالات متحده، پیشرفت اقتصادی جهانی و خود آمریکا هم هست» (Bahgat, 2006: 29 Huntington ).