چکیده:
یک سازمان موفق، سازمانی است متشکل از نیروی انسانی با فرهنگ سازمانی، اندیشه و اهداف مشترک که تجارب و دانش خود را در اختیار سازمان قرار میدهند. تحت این شرایط، هر فرایندی که موجب ارتقای توانمندی نیروی انسانی شود، فرایندی سرمایه افزا است که نتیجه آن بهطور مستقیم در کیفیت و کمیت خدمات نمودار میشود. هدف از انجام این پژوهش، جستجوی راههایی برای افزایش توانمندسازی کارکنان با رویکرد معنوی در جهت تحقق هدفهای سازمانی و تبیین چارچوب علمیو کاربردی برای توسعه توانمندسازی کارکنان مبتنی بر معنویت است. پژوهش حاضرکه در یکی از سازمانهای وابسته به نیروهای مسلح صورت گرفت، به از لحاظ هدف، کاربردی و از لحاظ نحوه گردآوری دادهها از نوع پژوهشهای توصیفی - همبستگی است. 70 پرسشنامه، به روش تمام شمار جمع آوری شده است و مورد تجزیه وتحلیل قرار گرفته است. با توجه به نتایج تحقیق، ورودیهای مدل بر فرایند به مقدار 83 درصد تأثیر مثبت و معناداری دارد. فرایند بر خروجیها به مقدار 87 درصد تأثیر مثبت و معناداری دارد. همچنین با توجه به نتایج ضریب تعیین (R2) فرایندها به مقدار 68 درصد ورودیها را پیشبینی میکنند. خروجیها نیز به مقدار 75 درصد ورودی و فرایند را پیشبینی میکند. نتایج پژوهش در خصوص توانمندسازی معنوی بیانگر آن است که توسعه تواناییها، بیشترین تأثیر را بر روی توانمندی معنوی دارد و سپس بر روی توانمندی شناختی و فکری اثرگذار است.
The successful organization is an organization that consisting of human resources with organizational culture, ideas and common goals that share their experiences and knowledge with the organization. Under these conditions, any process that enhances the capability of human resources is a capital-intensive process, the result of which is directly reflected in the quality and quantity of services. The purpose of this study is to find ways to increase the empowerment of employees with a spiritual approach to achieve organizational goals and to explain the scientific and practical framework for the development of employee empowerment based on spirituality. The present study that was done in one of the organizations affiliated with the Armed Forces, is applied in terms of purpose and descriptive-correlational research in terms of data collection. 70 questionnaires were collected and analyzed by integer method. Findings showed that Model inputs have a positive and significant effect on the process by 83%. The process has a 87% positive and significant effect on the outputs.Also, according to the results of determination coefficient (R2), processes predict 68% of inputs. Outputs also predict 75% of input and process. The results of research on spiritual empowerment indicate that the development of abilities has the greatest effect on spiritual empowerment and then on cognitive and intellectual empowerment.
خلاصه ماشینی:
در نتيجه بسياري از سازمان ها، ضرورت اجـراي برنامـه هـاي توانمندسـازي منـابع انساني را تشخيص داده و تلاش کرده اند با اجراي اين برنامه ها، زمينـۀ لازم بـراي پـرورش مديران و کارکنان توانمند را به وجود آورند (ناصحيفرد و همکاران ، ٢:١٣٩٥).
اين پژوهش در تلاش است تا بـه بررسـي توانمندسـازي کارکنـان بـا رويکـرد معنـوي بپردازد و درصدد پاسخگويي به اين سوال است که الگوي توانمندسازي کارکنان معاونـت طرح وبرنامه راهبردي سازمان مورد مطالعه ، بارويکرد سيستميکدام است ؟ مباني نظري پيشينه شناسي پژوهش پيشينه پژوهش گريدو١و همکاران (٢٠٠٥) دريافتنـد کـه پـاداش و طراحـي شـغل ، رضـايت شـغلي را مشخص ميکند.
بنـابراين مـديران بايـد بـه زيردستان خود اعتماد کنند؛ در واقع شرايط کاري و رقابـت سـازمان هـا بـيش از هـر چيـز ديگري مديران را وادار به توانمندسازي کارکنان ميکند؛ به طوري که امـروزه توانمندسـازي کارکنان يکي از اعجازآورترين رويکردهاي توسعه منابع انساني است که منجر بـه بالنـدگي نيروي انساني و سازمان ميشود.
- توانمندسازي عبارت است از شناختن ارزش افراد و سهميکه ميتوانند در انجام امور داشته باشند و ايجاد ظرفيت هاي لازم در آنها براي قادر ساختن آنان به ايجاد ارزش افـزوده در سازمان و ايفاي نقش و مسئوليتي کـه در سـازمان بـه عهـده دارنـد؛ تـوأم بـا کـارآيي و اثربخشي (نيازي و کارکنان نصرآبادي، ١٣٨٨: ٣٢).
Mishra, Anneal k & Spritzer, Gertchen M احساس کنند که آنچه انجام ميدهنـد اثـري بـه دنبـال دارد، بلکـه بايـد احسـاس کننـد کـه ميتوانند آن اثر را به وجود آورند؛ يعني براي اينکه آن نتيجه با احساس توانمندسازي همراه باشد، آنان بايد احساس کنند که کنتـرل نتيجـه توليـد يـا خـدمت ارائـه شـده را در دسـت دارند(وتن و کامرون ، ١٩٩٦: ٢٨-٢٩).