چکیده:
سیاست تقابلی رژیم صهیونیستی و جمهوری اسلامی ایران همواره از سوی طرفین دنبال شده است. با وجود این، در تبیین راهبردهای متقابل این دو، بدون توجه به سیر تاریخی و شرایط هر دوره، کلیگویی و حتی ابعاد شعاری در اولویت قرار داشته است. با توجه به ضرورت شناخت جامعنگرانه راهبردهای این رژیم به ویژه با توجه به سیر تحولات عرصه خارجی همچون برجام و استفاده از نقاط قوت و ضعف این راهبردها در سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران، مقاله حاضر این پرسش را مطرح میکند که از آغاز انقلاب تا کنون، رژیم صهیونیستی چه راهبرد یا راهبردهایی در قبال جمهوری اسلامی ایران اتخاذ کرده و در مقابل، ایران چه راهبردهایی را در پیش گرفته است؟ فرضیه مقاله آن است که رژیم صهیونیستی تا کنون سیاستهای خود را در قالب چهار راهبرد به پیش برده که از تلاش برای همکاریجویی تا ستیزهجویی فعالانه را شامل شده است و جمهوری اسلامی ایران نیز در مقابل، دو راهبرد مشخص برای مقابله با این رژیم را در پیش گرفته است.
The policy of confrontation between the Zionist regime and the Islamic Republic of Iran has always been pursued by both sides. However, in explaining the mutual strategies of the two sides, regardless of the historical course and conditions of each period, overgeneralization and even slogan dimensions have been given priority. Considering the necessity of a comprehensive cognizance of the strategies of this regime, especially considering the course of developments in the foreign arena such as JCPOA and the importance of using the strengths and weaknesses of these strategies in the foreign policy of the Islamic Republic of Iran, this paper raises the question of what strategy or strategies the Zionist regime has adopted against the Islamic Republic of Iran since the inception of the revolution, and in return, what strategies has Iran followed? The hypothesis of the paper is that the Zionist regime has so far pursued its policies in the form of four strategies, ranging from efforts to seek cooperation to active militancy. The Islamic Republic of Iran, on the other hand, has adopted two specific strategies to counter this regime.
خلاصه ماشینی:
org مقدمه هرچند موضع جديد ايران با مخالفت هاي داخلي و منطقه اي مواجه شد، اما ساختار سياسي وقت ، بدون مناسبات ايران و رژيم صهيونيستي را بايد با توجه توجه به آن ها نزديکي با اسرائيل را تداوم بخشيد؛ به نقطه عطفي به نام انقلاب اسلامي ايران ، به دو دوره گونه اي که حتي روابط سرد اعراب و دعوت جمال قبل از انقلاب و بعد از انقلاب تقسيم کرد که با فراز عبدالناصر، رئيس جمهور مصر، براي قطع روابط و نشيب هاي سياسي همراه بوده است .
ضمن اينکه همسايگان ايران ايجاد ميکرد؛ به گونه اي که در تا آن دوره ، تقابل با رژيم صهيونيستي به عنوان پي آن تحريم هاي اقتصادي و فلج کردن شريان هاي سياست کلي نظام جمهوري اسلامي، در تقويت مالي، اخراج از دايره ديپلماسي بين المللي و درنهايت گروه هاي مبارز فلسطيني و نيز حزب الله عملياتي حمله نظامي به ايران از سوي بازيگران مهم ميشد و با هوشمندي از پيامدهايي همچون بين المللي با شرکت و هدايت اسرائيل در دستور کار فرصت دهي به اين رژيم براي مظلوم نمايي مقامات قرار ميگرفت .
٢٢ :Aljazeera) بوده و از نزديکي هدف اسرائيل از حمايت سياسي از کردستان عراق خود با کشورهاي عربي در سال هاي اخير با عنوان نيز در همين چارچوب ، يعني تلاش براي حضور در «دوره بيسابقه » در حيات روابط خارجي اين رژيم نام نزديک ترين فضاي ممکن به مرزهاي جمهوري اسلامي ميبرد؛ زيرا هرگونه ارتباط با اين کشورها، به معناي ايران صورت ميگيرد (احمدي، ١٣٩٦: ١٣٢).
com/world-us/19444-amos-gilead-isis-de- AIPAC Welcomes Senate Call to Sanction Iran’s Cen- cline-increases-iran-threat tral Bank, http://thinkprogress.