چکیده:
تفسیر آیات قرآن به این جهت دارای اهمیت است که تلقی جوامع دینمحور از متن اصلی، در تمام شئونات آن جامعه نقش آفرین است. لذا طرز تلقی از دین و رفتارهای برخاسته از این طرز تلقی در جوامعی که تفاسیر مختلفی از قرآن –به عنوان متن اصلی- داشتهاند، متفاوت است. بحث پیرامون اهمیت چگونگی تفسیر متن، ناخودآگاه ما را به بحث اهمیت شناخت مفسر –به عنوان ماتن- و اهمیت روششناسی او میرساند. یکی از مفسرانی که روشی بدیع و مخصوص به خود در تفسیر آیات قرآن به نمایش گذاشت «اسماعیلحقی بروسوی» است. تفسیر «روحالبیان» او سرشار از مسائل گوناگونی شامل ادبیات، عرفان، تصوف، روایات و ... است که شاید پیش از او هم وجود داشته، لیکن استفاده از دو زبان فارسی و عربی از یکسو و ارائه تاویلات عرفانی جدید از سوی دیگر تفسیر روح البیان را متمایز ساخته است. در این مقاله ضمن شناسایی فرآورده عرفانی تفسیر روحالبیان و همچنین بررسی پیشفرضهای بنیادین مولف آن، تاثیراتی که محیط پیرامون اسماعیلحقی، اعم از اساتید و الگوها، اعتقادات کلامی، علاقهاش به ادبیات عربی و فارسی، دیدگاههای عرفانی و ... بر این تفسیر گذاشتهاند مورد تحلیل قرار گرفته و در قالب یک دانش درجه دوم، گزارشی اثرمحور و پسینی (Postriori) از تفسیر او ارائه شده است.
The interpretation of the verses of the Qur'an is important because the perception of religious-oriented societies from the main text plays a role in all aspects of that society. Therefore, the perception of religion and the behaviors arising from this perception are different in societies that have had different interpretations of the Qur'an as the main text. The debate over the importance of how the text is interpreted leads our subconscious to the debate over the importance of knowing the interpreter as a matin and the importance of his methodology. One of the commentators who showed a novel and special way in interpreting the verses of the Qur'an is "Ismail Haqi Brusavi". His interpretation of "Ruh al-Bayan" is full of various issues, including literature, mysticism, Sufism, narrations, etc. , which may have existed before him, but the use of both Persian and Arabic on the one hand and the presentation of new mystical interpretations. On the other hand, it has distinguished the interpretation of the spirit of expression. In this article, while identifying the mystical product of the interpretation of Ruh al-Bayan and also examining the basic assumptions of its author, the effects of the environment around Ismail Haqi, including professors and models, theological beliefs, his interest in Arabic and Persian literature, views Mystical works, etc. have been analyzed on this interpretation, and in the form of a second-rate knowledge, a post-axis and postriori report of his interpretation has been presented.
خلاصه ماشینی:
وجود همین دیدگاه است که میتواند عنوان تفسیر را به اثراتی مانند روحالبیان اتلاق نماید؛ چرا که در این اثر، مؤلف مکرراً معانی عرفانی جدید را ایجاد نموده است به نحوی که آن معانی ایجادشده، با متن اصلی (قرآن) وابستگی دارند؛ لذا با این تعریف، میتوان واژه تفسیر را بر تارک کتاب روح المعانی نهاد.
اسماعیلحقی البته، علاوه بر احراز تعریف آلوسی از تأویل، تعاریف افرادی چون راغب از تفسیر را نیز احراز کرده است؛ به این معنی که ذیل آیات، ابتدا الفاظ و مفردات را در نگاهی تفسیری مورد بررسی قرارداده و سپس، در نگاهی تأویلی از معنای تبادری عبور نموده و به معنای غیرتبادری از نوع تأویلی میرسد؛ هرچند نگاه تأویلی وی بسیار پر رنگتر از نگاه تفسیریاش مینمایاند.
عمده کتابهای این مؤلف به زبان مادریاش یعنی زبان ترکی است، چنانچه دایرة المعارف ترک از کل آثار 106گانه وی 60 اثر را به زبان ترکی میداند و مابقی را به زبان عربی؛ لیکن از آنجاکه تفسیر قرآن مورد استفاده تمام مسلمین قرار میگیرد و نیز به جهت همزبانی با متن اصلی قرآن، ترجیح مفسر به نگارش تفسیر قرآن به زبان عربی بوده است.
5. نتیجهگیری در نهایت، آنچه از پژوهش اثرمحور کتاب روحالبیان اثر اسماعیلحقی برمیآید، این است که این کتاب به لحاظ معنایی که پاکتچی از واژه تفسیر ارائه داده، نوعی تفسیر قرآن بوده و به لحاظ پیکربندی، در زمره تفاسیر عرفانی از نوع عرفان اشاری -در مقابل عرفان نظری- بهشمار میرود؛ هرچند در بخشهای مختلف کتاب از آیات و همچنین روایات معتبر از دید مؤلف نیز استفاده شده باشد.