چکیده:
آسیبهای اجتماعی یکی از موضوعاتی است که در سالیان اخیر توجه بسیاری از پژوهشگران را به خود
اختصاص داده است. بسیاری از محققان بر این باورند که افکار ناکارآمد میتواند شروع گرایش افراد به
بسیاری از آسیبهای اجتماعی باشد. عدم توجه افکار ناکارآمد در دانشآموزان میتواند ابتدای مسیر
گرایش به بسیاری از اختلالات روانشناختی و به دنبال آن آسیبهای اجتماعی باشد. از این رو مطالعه
حاضر با هدف اصلاح تحریفهای شناختی در یکی از دانشآموزان پایه ششم ابتدایی شهر اردکان
اختصاص یافت. پژوهش حاضر از نوع پژوهشهای توصیفی – اقدام پژوهشی و با ماهیت کاربردی است.
1400 بود. نمونه - جامعه آماری شامل کلیه دانش آموزان پایه ششم اردکان در سال تحصیلی 1899
آماری شامل یکی از دانش آموزان کلاس با مشکل تحریفهای شناختی و افکار وسواسگونه بود که به
روش نمونه گیری داوطلبانه در پژوهش شرکت کرد. ابزار گردآوری اطلاعات آزمون شامل مصاحبه با
دانش آموز و والدین و پرسشنامه تحریفات شناختی عبدالله زاده و مریمسالار ) 1869 ( بود. تحلیل دادهها
انجام شد. نتایج نشان داد که SPSS با استفاده از روش خط پایه و بهره گیری نسخه 68 بسته آماری
مداخله انجام شده باعث کاهش تحریفهای شناختی در آزمودنی شده است و بازسازی ارزشها و
استفاده از دانشآموز به عنوان معلم برای آموزش تحریفهای شناختی میتواند عاملی موثر برای کاهش
تحریفهای شناختی باشد. بر اساس یافته های پژوهش میتوان نتیجه گرفت که استفاده از درمانهای
غیرمستقیم و همچنین دادن نقشهای فعال به آزمودنی در جهت آموزش تحریفهای شناختی میتواند
در مقایسه با رواندرمانیهای مسقیم تاثیر موثرتری در کاهش مشکلات روانشناختی و در نتیجه کاهش
آسیبهای اجتماعی باشد.
خلاصه ماشینی:
بر اساس يافته هاي پژوهش ميتوان نتيجه گرفت که استفاده از درمان هاي غيرمستقيم و همچنين دادن نقش هاي فعال به آزمودني در جهت آموزش تحريف هاي شناختي ميتواند در مقايسه با روان درمانيهاي مسقيم تاثير موثرتري در کاهش مشکلات روانشناختي و در نتيجه کاهش آسيب هاي اجتماعي باشد.
نتايج مطالعات مختلف نشان ميدهد که تحريف هاي شناختي از عوامل مهم در بروز رفتارهاي پرخطر چون گرايش به مصرف مواد مخدر (احمدي طهور و نجفي، ١٣٩٠: ٦١)، قماربازي (اورلوسکي و همکاران ، ٢٠٢١)، خودکشي (فزاکس -ديهوگ ، رنيک و دوزويس ٢، ٢٠١٧) و رفتارهاي مخرب جنسي (استيل ٣ و همکاران ، ٢٠٢٠)، است و عدم توجه به آن ميتواند پيامدهاي مخرب زيادي را در پي داشته باشد.
جعفري پنجي، رحمانيان و زارع (١٣٩٧)، در مطالعه خود که با هدف اثربخشي آموزش تفکر انتقادي بر اساس مدل پاول - الدر در تحريف هاي شناختي و خودکارآمدي نوجوانان انجام شد، نشان دادند که تحريف هاي شناختي يکي از علل رفتارهاي وسواس در نوجوانان بوده و آموزش تفکر انتقادي يکي مداخلاتي است که ميتواند در اين خصوص موثر باشد.
ويسکرمي، خدايي و غضنفري (١٣٩٨)، در مطالعه خود به مقايسه اثربخشي گروه درماني فراشناختي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر تحريف هاي شناختي و نشانگان اضطراب اجتماعي دانشجويان پرداختند.
نتايج حاکي از اين بود که گروه درماني فراشناختي و درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر تحريف هاي شناختي و نشانگان اضطراب اجتماعي دانشجويان اثربخش هستند (٠٠٠١≤P).
نتايج نشان داد که درمان مبتني بر پذيرش و تعهد بر کاهش افسردگي و باورهاي غيرمنطقي در زنان مبتلابه فرزند اتيسم شهر گچساران موثر بود (٠٠٥ اورلوسکي و همکاران (٢٠٢١)، ارتباط تحريف هاي شناختي و نوع قمار در قمار مشکل دار و بي نظم را بررسي کردند.