چکیده:
داستان شهر زنان از جمله حکایتهای دو منظومه اسکندرنامه فردوسی و نظامی است. در اسکندرنامه فردوسی این شهر، شهر هروم نامیده شده است. ساکنان شهر هروم همه زناناند. اسکندر که مشتاق سرزمینهای تازه است قصد دیدار این شهر را می کند. در طی این داستان ما از چگونگی و چونی حکومت زنان بر این سرزمین آگاه میشویم. پس از فردوسی، نظامی در اسکندرنامه با طول و تفصیل بیشتری به این داستان میپردازد. پادشاه شهر زنان نظامی بانویی نوشابه نام است که خرد و زیبایی جان و تن را با هم جمع آورده است. ماجرای این داستان در شهر بردع یعنی وطن خود نظامی اتفاق میافتد که از این جهت شباهت آن به داستان خسرو و شیرین هم قابل توجه است. چرا که مهین بانو هم حاکم شهر ارمن است و اداره امور این شهر به تمامی در دست زنان است. شیرین شاهزاده ارمنی نیز از جمله این زنان است. شباهت این داستانها با داستانهای اساطیری زنان آمازون که زنانی بودهاند که بر شهر خود حکومت داشتهاند و مردان را به سرزمین ایشان راه نبوده است و اینکه ناحیه مستقر ایشان با آنچه نظامی گزارش میکند راست میآید مورد توجه مقاله حاضر قرار میگیرد. دور از انتظار نیست که شاعران بزرگ افسانه سرای تاریخ ایران با در دست داشتن اطلاعاتی که ممکن است از اسکندرنامههای منثور به دست آورده باشند از داستان شهر زنان باخبر شده و آن را به نظم کشیدهاند. نکته دیگر اینکه فمینیستهای عصر حاضر هم با نوشتن داستانهای یوتوپیایی شهر زنان رویکردی دوباره به این آرمانشهر داشتهاند.
خلاصه ماشینی:
"هنگامی که نوشابه هنرهای خود را به رخ اسکندر میکشد، اسکندر گفتگویی درونی با خود دارد که شنیدنی است: به دل گفت کاین کاردان گر زن است به فرهنگ مردی دلش روشن است زنی کو چنین کرد و اینها کند فرشتــه بر او آفــرین ها کنــد ولی زن نباید که باشد دلیر که محکم بود کینه مــاده شیر زنان را ترازو بود سنگ زن بود سنگ مردان ترازو شکن زن آن به که در پرده پنهان بود که آهنگ بیپرده افغان بود چه خوش گفت جمشید با رای زن که یا پرده یا گور به جای زن مشو بر زن ایمن که زن پارساست که در بسته به گرچه دزد آشناست ( شرف نامه: 290) هرچند اسکندر در دل نوشابه را تحسین میکند، اما نگرش مردسالار وی بر وی قالب است و جای زن را در خانه میداند، جالب است که کلمه قصاری که به یاد میآورد از جمشید پادشاه ایران است که گویی گفته است: برای زنان بهتر است که در پرده یا در گور باشند، که البته یادآور این حدیث مجعول است که از قول پیامبر نقل کردهاند که « نعم الختن القبر» زنان را بهترین داماد گور است."