چکیده:
ﻧﻬﺞ اﻟﺒﻼﻏﻪ، از ﺟﻤﻠﻪ ﮐﺘﺒﯽ اﺳﺖ ﮐﻪ ﺣﺎوی ﻣﻮﺿﻮﻋﺎت ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن ﻣﯽﺑﺎﺷﺪ، و ﻫﺮ ﮐﺲ ﺑﻪ اﻧﺪازة ﺗﺸﻨﮕﯽ ﺧﻮد، از اﯾﻦ درﯾﺎ ﭼﺸﯿﺪه اﺳﺖ. ﺗﺎرﯾﺦ ﻋﻘﻞ و ﺗﻌﻘﻞ، ﻫﻤﺰاد ﺗﺎرﯾﺦ ﺑﺸﺮی اﺳﺖ؛ وﺟﻪ ﻣﻤﯿﺰ اﻧﺴﺎن از ﻣﻮﺟﻮدات دﯾﮕﺮ، ﻋﻘﻞ او اﺳﺖ، و آدﻣﯽ ﺑﺎ ﺗﻌﻘﻞ ﺑﻪ ﺣﯿﺎت اﻧﺴﺎﻧﯽ ﺧﻮﯾﺶ اداﻣﻪ ﻣﯽ دﻫﺪ. ﺑﻪ ﻓﺮﻣﻮده اﻣﺎم ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم اﻻﻧﺴﺎن ﺑﻌﻘﻠﻪ» اﻧﺴﺎن ﺑﻪ ﻋﻘﻞ ﺧﻮد اﻧﺴﺎن اﺳﺖ.«ﺑﻨﺎﺑﺮاﯾﻦ ﺗﺎرﯾﺦ ﺗﻌﻘﻞ ﺑﺎ ﭘﯿﺪاﯾﺶ آدم آﻏﺎز ﻣﯽ ﺷﻮد ﻣﻌﻤﻮﻻ در ﮐﺘﺎب ﻫﺎی ﺗﺎرﯾﺦ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﮔﻔﺘﻪ ﻣﯽ ﺷﻮد ﺗﻌﻘﻞ در ﺳﻮاﺣﻞ آﺳﯿﺎی ﺻﻐﯿﺮ و در ﻣﻨﻄﻘﻪ اﯾﻮﻧﯿﺎ ﺑﺎﻇﻬﻮر ﻃﺎﻟﺲ و آﻧﺎﮐﺴﯿﻤﻨﺪرﺷﺮوع ﺷﺪه اﺳﺖ و ﭘﯿﺶ ازآن ﻣﺮدم در دوران ﺗﺨﯿﻞ ﻣﯽ زﯾﺴﺘﻪ اﻧﺪ. اﯾﻦ ﺳﺨﻦ اﮔﺮ درﺳﺖ ﺑﺎﺷﺪ، ﮐﻪ ﭼﻨﯿﻦ ﻧﯿﺴﺖ، ﺗﻨﻬﺎ درﺑﺎره ﺷﺮوع ﻧﻮع ﺧﺎﺻﯽ از ﺗﻌﻘﻞ ﺻﺎدق اﺳﺖ، ﻧﻪ درﺑﺎره ﭘﯿﺪاﯾﯽ ﺗﻌﻘﻞ و ﺧﺮدورزی ﺑﻪ ﻣﻌﻨﺎی ﮐﻠﯽ آن. اﻟﺒﺘﻪ ﺗﻮﺟﻪ ﺑﻪ ﻋﻘﻞ و ﺗﻌﻘﻞ ﻓﻠﺴﻔﯽ و ﺑﻪ ﺳﺨﻨﯽ دﯾﮕﺮ، ﺗﻌﻘﻞ در ﺑﺎب ﺗﻌﻘﻞ ﻓﻠﺴﻔﯽ و ﻧﻘﺪ و ﺑﺮرﺳﯽ آن اﻣﺮی ﻣﺘﺎﺧﺮ اﺳﺖ و ﺑﺮ اﺳﺎس اﻃﻼﻋﺎت ﻣﮑﺘﻮب و ﺑﺎﻗﯿﻤﺎﻧﺪه، اﺑﺘﺪا در زﻣﺎن ﺳﻮﻓﺴﻄﺎﺋﯿﺎن و ﺳﻘﺮاط ﺑﻪ ﺷﮑﻠﯽ ﻧﺎﻗﺺ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه اﺳﺖ. ﭘﺲ از آن در ﻋﺼﺮ ﺟﺪﯾﺪ ﺑﺎ ﻓﺮاﻧﺴﯿﺲ ﺑﯿﮑﻦ و رﻧﻪ دﮐﺎرت و ﺟﺎن ﻻک ﺑﺎر دﯾﮕﺮ ﻣﺴﺌﻠﻪ ﻣﻌﺮﻓﺖ و ﺑﻪ ﺧﺼﻮص ﺗﻌﻘﻞ، ﻣﻮرد ﺗﻮﺟﻪ ﺟﺪی ﻗﺮار ﮔﺮﻓﺖ و درآﺛﺎر اﯾﻤﺎﻧﻮﺋﻞ ﮐﺎﻧﺖ ﺑﻪ اوج ﺧﻮد رﺳﯿﺪ و ﻣﺴﺎوی ﺑﺎ ﻓﻠﺴﻔﻪ ﺷﺪ و در ﻧﻬﺎﯾﺖ ﺑﻪ ﻋﻠﻢ ﻣﻌﺮﻓﺖ ﺷﻨﺎﺳﯽ ﺟﺪﯾﺪ اﻧﺠﺎﻣﯿﺪ ﻫﻨﮕﺎﻣﯽ ﮐﻪ ﺑﻪ ﻣﺒﺎﺣﺚ ﻣﻄﺮح ﺷﺪه در ﺗﺎرﯾﺦ ﻓﮑﺮ و ﻓﻠﺴﻔﻪ ﻧﻈﺮ ﻣﯽ ﮐﻨﯿﻢ، ﻣﯽ ﺑﯿﻨﯿﻢ ﮐﻪ ﻋﻘﻞ اﻓﻼﻃﻮن ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ارﺳﻄﻮ، ﻋﻘﻞ ﻣﺘﮑﻠﻤﺎن ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﻋﺎرﻓﺎن، ﻋﻘﻞ دﮐﺎرت ﺑﺎ ﻋﻘﻞ ﮐﺎﻧﺖ و... ﺗﻔﺎوت ﻣﯽ ﮐﻨﺪ و ﻫﺮ ﮐﺲ ﻣﻌﻨﺎی ﺧﺎﺻﯽ از آن را اراده ﮐﺮده اﺳﺖ. ﻻزﻣﻪ اﯾﻦ اﺧﺘﻼف ﻧﻈﺮ آن ﻧﯿﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﮕﻮﯾﯿﻢ ﻫﺮ ﮐﺲ ﻋﻘﻞ ﺧﺎﺻﯽ داردﮐﻪ ﻣﺘﻔﺎوت و ﻣﺘﺒﺎﯾﻦ ﺑﺎ ﻋﻘﻞ دﯾﮕﺮان اﺳﺖ؛ ﺑﻠﮑﻪ ﻣﯽ ﺗﻮان ﮔﻔﺖ اﯾﻦ اﺧﺘﻼف ﺑﻪ دﻟﯿﻞ اﺧﺘﻼف در ﺗﻔﺴﯿﺮ ﻋﻘﻞ اﺳﺖ. اﺧﺘﻼف در ﺗﻔﺴﯿﺮ را ﻧﯿﺰ ﻣﯽ ﺗﻮان ﺑﻪ ﮐﺎرﮐﺮدﻫﺎی ﻣﺘﻔﺎوت ﻋﻘﻞ و ﻗﺎﺑﻠﯿﺘﻬﺎی ﮔﻮﻧﺎﮔﻮن آن ﺑﺎزﮔﺮداﻧﺪ. ﺑﺪﯾﻦ ﺳﺎن اﻫﻤﯿﺖ ﺑﺮرﺳﯽ ﻋﻘﻞ و ﺗﻌﻘﻞ از دﯾﺪﮔﺎه اﻣﺎم ﻋﻠﯽ ﻋﻠﯿﻪ اﻟﺴﻼم روﺷﻦ ﻣﯽ ﺷﻮد؛ ﭼﺮا ﮐﻪ ﺧﺪاوﻧﺪ ﻣﺘﻌﺎل ﺑﺎ ﻓﻀﻞ ﺧﻮﯾﺶ آن اﻣﺎم ﺣﮑﯿﻢ را از ﻋﺎﻟﯽ ﺗﺮﯾﻦ درﺟﻪ ﻋﻘﻞ ﺑﻬﺮه ﻣﻨﺪ ﺳﺎﺧﺘﻪ اﺳﺖ و ﻫﻢ اواﺳﺖ ﮐﻪ ﻣﯽ ﺗﻮاﻧﺪ ﻣﻔﺴﺮ ﻋﻘﻞ و ﺗﺒﯿﯿﻦ ﮐﻨﻨﺪه ﺗﻌﻘﻞ و ﻣﺴﯿﺮﻫﺎی درﺳﺖ آن ﺑﺎﺷﺪ.
خلاصه ماشینی:
نظر حضرت امیر علیه السلام بر حاکمیت فرهنگ عقلانیت و دوراندیشی در زندگی مادی و معنوی انسان سعادت گرا فاضل جلائی نوبری 1 ، حسین جلائی نوبری 2 1 دانشجوی کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی-تجارت الکترونیک ، دانشگاه مهر البرز تهران 2 دانشیار و هیئت علمی دانشگاه علوم پزشکی تبریز- ایران و عضو عضو شورای پژوهشی مرکز توسعه پژوهشهای بینرشتهای معارف اسلامی و علوم سلامت منطقه 2 کشور (نویسنده مسئول) چکیده نهج البلاغه، از جمله کتبی است که حاوی موضوعات گوناگون میباشد، و هر کس به اندازۀ تشنگی خود، از این دریا چشیده است.
امیرمؤمنان علی علیه السلام خود مظهر و جلوه عقل کلّ هستند و سخنان ایشان در نهج البلاغه بهترین گواه بر عقلانیت و خردگرایی این شخصیت بی نظیر است؛ چنان که می فرمایند:«رسولُک ترجمانُ عَقلِک، و کتابُک أبلغُ ما ینطق عنک» ( نهج البلاغه، حکمت 301، ص 848) فرستاده تو بیان کننده میزان عقل توست، و نوشته ات گویاترین چیزی است که از جانب تو سخن می گوید..
در جای دیگر امام علی علیه السلام می فرمایند: «کفاکَ مِن عقلک ما أوضَحَ لک سُبلَ غیّکَ مِن رُشدک» ( نهج البلاغه، حکمت 421، ص 906) از عقل و خرد آن اندازه تو را کافی است که راه های گمراهیت را از رستگاری برایت نمایان سازد.
از دیگر فواید خردورزی و تفکر«عبرت گرفتن» و به دست آوردن «بصیرت» است: امام علی علیه السلام می فرمایند: «رحم الله امرأً تفکّر فاعتَبر، و إعتبَر فأَبصر» (نهج البلاغه، خطبه 103، ص 182) خدا رحمت کند کسی را که اندیشید و عبرت گرفت، و عبرت گرفت و بصیرت یافتـ.