چکیده:
بیان مسئله
نظریه پرد ازان حوزه حکمت و هنر اسلامی نظیر «بورکهارت» هنر اسلامی را انتزاعی یا تجرید ی می د انند که با بیانی نماد ین، رموز الهی را د ر هنر شرقی بازتاب می د هد . از این رو هنر سنتی هنری قد سی با بیانی انتزاعی است که از بازنمایی فیگوراتیو و طبیعت نگاری می پرهیزد . از سوی د یگر، د ر اروپای قرن بیستم جنبشی د ر هنرهای تجسمی پاگرفت که «کاند ینسکی» مبد ع آن بود و د ر پی کشف امکانات بصری فارغ از د ایره د ید اری - روایی جهان واقعی تلاش می کرد . آن ها عقید ه د اشتند نقاشی باید همچون موسیقی خود ش را از بند میمه سیس Mimesis یا تقلید از طبیعت و روایت برهاند و صرفا با اشکال و رنگ، د ر مخاطب تاثیر کند . هرد و نگرش، د لایل و مبانی نظری خود را د ارند که با یکد یگر متفاوتند . د ر این تحقیق تلاش بر این است که بد انیم واژه «انتزاع» د ر هرد و د ید گاه د ارای چه مفهوم، کارکرد و ویژگی هایی است؟ مفاهیمی که سنت گرایان و هنرشناسان غربی از واژه «انتزاع» اتخاذ می کنند ، چیست و چه نسبتی باهم د ارند ؟
روش پژوهش
این مقاله پژوهشی، بنیاد ی با روشی توصیفی-تحلیلی است که ابتد ا به شناخت د قیق واژه «انتزاع» می پردازد، سپس با بررسی ویژگی های هنر اسلامی نزد متفکران سنت گرا و نیز مفهوم واژه «انتزاع» نزد هنرشناسان غربی آشنا می شود . و در نهایت به تطبیق این د و مفهوم می پرد ازد .
اهد اف پژوهش
این مقاله طرح بحثی هنرشناسی و سبک شناختی است که به حوزه نظری پژوهش هنر مربوط می شود و د ر امر توسعه بحث هایی د ر باب «چیستی هنر» موثر خواهد بود .
نتیجه گیری
شباهت ها و تفاوت هایی د ر کاربرد از واژه «انتزاع» د ر هنر اسلامی و هنر غربی د ید ه می شود ؛ د ر هرد و هنرمند و مخاطب از جهان و ماد یات و عینیات جد ا می شوند . هر د و د ید گاه، چیزی را فراتر از آنچه ما می بینیم بر ما عرضه می کنند از این رو هنرمند ان برای این کار به رمز و راز و سمبل و نماد رو می آورند .
خلاصه ماشینی:
«مروری بر تاریخ هنر، از هنر انسانهای نخست تا امروز، بیانگر آن است که امر متعال یا قدسی در هنری که دارای وجه دینی است گاه با بیان تجریدی محض همچون اشکال هندسی و فرمهای تزیینی، و گاه در قالب ناتورالیستی1 و اکسپرسیونیستی2 و زمانی با نمایش نمادین و رمزی و تمثیلی و گاه با تغییر شکلهای بسیار (دفرماسیونهای شدید) جهت ارائۀ معنا و عمق حس، ایمان و تجربۀ دینی ظاهر شده است» (هاوزر، 1377، 22).
و اما مفهوم «هنر انتزاعي» كه در دايرۀ واژگاني هنر اسلامي به هنري اطلاق ميشود كه از تقليد محض طبيعت در كاريست اثر هنري بپرهيزد و عالم مرجع آن عالم مثال و قوۀ خيال تلقي شود كه با ساخت عالمي تصويرسازانه و برساختۀ هنرمند كه ويژگيهاي عالم واقع را ندارد به خلق اثر تابع متن ادبي و يا نقوش هندسي و خوشنويسي كه ويژگي انتزاعي مختص خود را دارند، اطلاق ميشود.
اگر در تصویر فضا، بین این دو نوع فضا، یعنی فضای عادی و فضای عالم ملکوت (که آن نیز عالمی است واقعی و لکن غیر مادی)، اتصال و پیوستگی وجود داشته باشد، نمودارساختن بُعد متعالی فضای دومی غیر ممکن میشود، و دیگر نمیتوان انسان را توسط همین آب، رنگ و شکل و صورت که در دست نقاش است، از فضایی عادی به بعدی متعالی و فضایی ملکوتی ارشاد کرد» (نصر، 1388، 365).
در اين كتاب آمده است كه: هنر انتزاعی یا آبستره به هنری گفته میشود که هیچ تصوير یا فرم طبیعی در جهان در آن قابل يافت نیست و تنها از رنگ و صورتهای تمثیلی، ذهني و غیرطبیعی برای بیان مفاهیم بنيادين خود بهره میگیرد.
این امر در سایر آثار هنری نیز وجود دارد اما در هنر انتزاعی به مراتب بیشتر است.