چکیده:
در این پژوهش، ﺍﺛﺮ ﺍﺟﺮﺍﯼ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺍﺻﻼﺡ ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺎﻣﻞﻫﺎﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﻭ بازتوزیع ﻋﻤﻮمی ﻣﻨﺎﺑﻊ به دست آمده از آن ﺑﺮ ﻣﺘﻐﯿﺮﻫﺎﯼ ﮐﻼﻥ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩﯼ ﺑﺮﺭسی میشود. ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎﯼ ﮐﻨﺘﺮﻝ ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺎﻣﻞﻫﺎﯼ ﺍﻧﺮﮊی ﻭ ﺍﻋﻄﺎﯼ یارانه ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺑﻪ ﺻﻮﺭﺕ قیمتی ﺍﺯ رایجترین ﻧﻮﻉ ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎﯼ ﺣﻤﺎیتی ﺩﺭ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﮐﺸﻮﺭ ﺍﺳﺖ. ﺑﺮ ﺍﺳﺎﺱ این، ﺳﯿﺎﺳﺖ ﺍﺻﻼﺡ ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺎﻣﻞﻫﺎﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭﻫﺎ ﻭ ﺑﻨﮕﺎﻩﻫﺎ ﺗﻨﻬﺎ ﺩﺭ ﺑﺮخی ﺳﺎﻝﻫﺎ ﻭ ﻋﻤﻮﻣا برای ﮐﺎﻫﺶ ﮐﺴﺮﯼ ﺑﻮﺩﺟﻪ ﺩﻭﻟﺖ ﺩﺭ ﺩﺳﺘﻮﺭ ﮐﺎﺭ سیاستگذاران ﻗﺮﺍﺭ گرفته است. ﭘﺲ ﺍﺯ ﺍﺻﻼﺡ ﻗﯿﻤﺖ ﺣﺎﻣﻞﻫﺎﯼ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺭ ﻃﺮﺡ ﻫﺪﻓﻤﻨﺪﯼ یارانهها، ﺳﯿﺎﺳﺖ بازتوزیع ﻋﻤﻮمی ﻣﻨﺎﺑﻊ به دست آمده ﺍﺗﺨﺎﺫ ﺷﺪ. ﺩﺭ این پژوهش، ﺩﺭ ﻗﺎﻟﺐ یک ﻣﺪﻝ ﺗﻌﺎﺩﻝ ﻋﻤﻮمی پویا ﮐﻪ مبتنی ﺑﺮ شرایط ﻧﻬﺎﺩﯼ ﻭ ﺳﺎﺧﺘﺎﺭﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﮐﻼﻥ ایران ﻃﺮﺍحی میشود، ﺁﺛﺎﺭ ﮐﻮﺗﺎﻩﻣﺪﺕ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪﺕ ﺍﺟﺮﺍﯼ این سیاست در سناریوهای مختلف ﺑﺮﺭسی میشود. ﺑﺎ ﻓﺮﺽ ﺳﯿﺎﺳﺖ ﭘﻮلی هدفگذاری ﮐﻞﻫﺎﯼ ﭘﻮلی، نتایج پژوهش ﻧﺸﺎﻥ میﺩﻫﺪ ﮐﻪ ﻋﻼﻭﻩ ﺑﺮ ﮐﺎﻫﺶ ﺷﺪﺕ ﺍﺳﺘﻔﺎﺩﻩ ﺍﺯ ﺍﻧﺮﮊﯼ ﺩﺭ ﺳﻄﺢ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭ ﻭ ﺑﻨﮕﺎﻩ، ﻣﺘﻮﺳﻂ ﺭﻓﺎﻩ ﺩﺭ ﻣﺠﻤﻮﻉ افزایش مییابد ﮐﻪ بیشتر این افزایش ﺩﺭ ﮐﻮﺗﺎﻩﻣﺪﺕ ﺍﺗﻔﺎﻕ می افتد ﻭ ﻧﺎشی ﺍﺯ افزایش ﻗﺪﺭﺕ خرید ﻭ ﻣﺼﺮﻑ ﺧﺎﻧﻮﺍﺭﻫﺎﺳﺖ. ﺑﺎ این ﺣﺎﻝ، ﺑﻪ ﺩﻟﯿﻞ ﮐﺎﻫﺶ ﻋﺮﺿﻪ ﻧﯿﺮﻭﯼ ﮐﺎﺭ ﮐﻪ ﻧﺎشی ﺍﺯ دریافت یارانه ﻧﻘﺪﯼ ﺍﺳﺖ، ﺳﻄﺢ ﺗﻮﻟﯿﺪ ﻭ ﺍﻧﺒﺎﺷﺖ سرمایه ﺩﺭ ﮐﻮﺗﺎﻩﻣﺪﺕ ﻭ ﺑﻠﻨﺪﻣﺪﺕ ﮐﺎﻫﺶ مییابد. در سناریویی که اصلاح قیمت تنها برای مصرفکننده باشد، نتایج به صورت کیفی یکسان است و تنها آثار کمّی آن کوچکتر است. ﺩﺭ نهایت، نیاز ﺑﻪ یادآوری ﺍﺳﺖ ﮐﻪ نتایج به دستﺁﻣﺪﻩ ارزیابی ﮐﺎﻣﻞ این ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻧﯿﺴﺖ ﻭ ﺑﺮﺍﯼ این ﻣﻨﻈﻮﺭ ﻻﺯﻡ ﺍﺳﺖ ﺩﺭ پژوهشهای ﺁتی ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﺭﺷﺪ فناورانه ﺩﺭ ﺣﻮﺯﻩ ﺍﻧﺮﮊﯼ، ﺳﯿﺎﺳﺖﻫﺎﯼ ﭘﻮلی ﺳﺎﺯﮔﺎﺭﺗﺮ ﺑﺎ شرایط ﮐﺸﻮﺭ ﻭ همچنین، ﺟﻨﺒﻪﻫﺎﯼ ﺍﻗﺘﺼﺎﺩ ﺳﯿﺎسی این ﺳﯿﺎﺳﺖ ﻣﻮﺭﺩ بررسی ﻗﺮﺍﺭ ﮔﯿﺮﺩ.
This paper attempts to analyze the macroeconomic effects of energy price liberalization and redistribution of its proceeds to households. Energy price control and energy subsidies are of the most popular supportive policies in the economy of Iran. Nonetheless, increasing the energy price of households and firms has been exercised in recent years to counter the government budget deficit. In 2008, the government proposed a reform: energy price liberalization and redistribution of its proceeds to the household. In this paper, we analyze the macroeconomic effects of this policy according to different scenarios. In view of monetary aggregate control policy, our results show that in addition to a decline in energy intensities of households and firms, the average household’s welfare increases. Most of this increase happens in the short-run as households’ real incomes rise more in the short run. Moreover, we find that this reform results in a decline in labor supply due to the subsidy distribution, and hence a decline in both output and capital accumulation in the short run and the long run. In the scenario where only the household’s energy price rises, results are qualitatively similar with a smaller quantitative effect. Finally, it is important to note that a complete analysis of this reform should include 1) the technological progress that can be associated with a reform, 2) implementing a monetary policy that is more consistent with Iran’s institutional arrangement and 3) the political economy aspects of the reform, which are all out of the scope of this paper.
خلاصه ماشینی:
/ شکل 1: پاسخ متغیرهای کلان با افزایش قیمتهای انرژی برای خانوار و بنگاهها به میزان ۱۰۰ درصد درصد تغییر متغیرهای سطح عمومی قیمتها ()، درآمد کل ( )، ارزشافزوده غیرانرژی (=+ℎ)، مصرف ()، سرمایهگذاری ()، مقدار کار (ℎ)، و سرمایه () در اثر افزایش دائمی قیمتهای حقیقی انرژی برای خانوار ( ℎ ) و برای بنگاه ( ) به میزان 100 درصد به منظور رسیدن به قیمت جهانی انرژی ( ) رسم شده است.
/ شکل 2: پاسخ متغیرهای کلان با افزایش قیمتهای انرژی برای خانوارها به میزان 100 درصد درصد تغییر متغیرهای سطح عمومی قیمتها ()، درآمد کل ( )، ارزشافزوده غیرانرژی (=+ℎ)، مصرف ()، سرمایهگذاری ()، مقدار کار (ℎ)، و سرمایه () در اثر افزایش دائمی قیمتهای حقیقی انرژی تنها برای خانوار ( ℎ ) به میزان 100 درصد برای رسیدن به قیمت جهانی انرژی ( ) رسم شده است.
/ شکل 5: آزمون حساسیت نتایج نسبت به پارامتر سهم انرژی در تابع مطلوبیت خانوار در مقادیر مختلف سهم انرژی در تابع مطلوبیت خانوار، پارامتر ( ℎ ) رفتار متغیرهای درآمد کل به صورت درصد انحراف از مقدار اولیه، سطح عمومی قیمتها به صورت درصد انحراف از مقدار حالت بدون اجرای سیاست در هر دوره، و گشایش درآمد دولت به صورت تفاوت مخارج نسبت به درآمد کل اولیه به درصد در سناریوی افزایش دائمی قیمتهای حقیقی انرژی برای خانوار و بنگاه به مقدار 100 درصد به منظور رسیدن به قیمت جهانی انرژی و توزیع منابع میان خانوارها رسم شده است.
The Macroeconomic Effects of Energy Price Shocks: Introducing a Dynamic Stochastic General Equilibrium Model.