چکیده:
با وجود اهمیت و تأثیر گستردهای که علوم انسانی بر ساحتهای مختلف زندگی فردی و اجتماعی و تدوین الگو
جهت توسعه و پیشرفت کشور دارد، وضعیت این علوم در ایران پیش از وقوع انقلاب اسلامی در سال 1979
میلادی و استقرار نظام جمهوری اسلامی ایران بسیار ناگوار بود؛ چرا که این علوم از طریقِ ترجمه متون غربی
کاملاً وارداتی بوده؛ و از آنجا که واردکنندگانِ آنها از علوم و اندیشههای اسلامی بیبهره یا کمبهره بودهاند، هر
آنچه در متون غربی بوده، بی کم و کاست و به شکلهای مختلف پذیرفته و در محافل علمی و حتی اجرایی
ایران، بسط و گسترش داده بودند. بدیهی است نتیجه این رویکرد، بیاعتقادی یا سستی در باورهای دینی در
شئون مختلف؛ به خصوص محافل علمی و دانشگاهی و سایر مراکزی بود که متأثر از این علوم انسانی با رویکرد
غربی بودهاند؛ چرا که اساساً این علوم بر مبانی مادیگرایی و تجربهگرایی پوزیتویستی و اصالت انسان استوار
بودند.
انقلاب اسلامی ایران به مثابه یکی از بزرگترین رویدادهای اواخر سده بیستم میلادی، نتایج و پیامدهای مختلف
و متنوعی را برای حوزههای دانشی و مطالعاتی مختلف در ایرانِ بعد از انقلاب به همراه داشته و علوم انسانی با
رویکرد اسلامی نیز بهعنوان بخشی از این حوزه مطالعاتی، متأثر از انقلاب اسلامی بوده و این انقلاب،
دستاوردهای مختلفی را در توسعه این علوم به همراه داشته است. اتفاق خوشایندی که بعد از وقوع انقلاب
اسلامی ایران و به خصوص در دو دهه اخیر در جمهوری اسلامی ایران رخ داد، این بود که این علوم با نگاه و
رویکرد اسلامی مورد توجه و توسعه قرار گرفت. به گونهای که با جرأت میتوان ادعا کرد توجه به مسئلة توسعه
علوم انسانی از مهمترین و ارزشمندترین دستاوردهایی بوده که انقلاب اسلامی ایران، نه تنها در داخل بلکه
حتی برای جهان اسلام به ارمغان آورده است.
با این توجه، نوشتار حاضر با روش توصیفی تحلیلی به دنبال بررسی تأثیر انقلاب اسلامی ایران در بسط و تحول
علوم انسانی با رویکرد اسلامی)مطالعه موردی: حوزه های مطالعاتی اخلاق، اصطلاح نامه ها، تاریخ، تمدن و علوم
سیاسی( است. از یافتههای تحقیق اینکه بسیاری از علوم انسانی با رویکرد اسلامی، از حیث کمی، کیفی و
دستاوردها در بعد از انقلاب اسلامی دچار بسط و تحول اساسی شده اند.