چکیده:
کودکان کار خیابانی یکی از پدیده های نو ظهور و از جمله آسیب های اجتماعی است که بسیاری از کشورها و شهرهای بزرگ با آن مواجه هستند. کودکانی که ساعات زیادی از عمر خود را در شهرها و خیابان های آنها سپری نموده و در یک رابطه دو سویه، از شهر تاثیر پذیرفته و بر آن تاثیر می گذارند. بنابراین لازم است که جنبه های مختلف این ارتباط دو سویه شناسایی شده و برای کاهش اثرات منفی متقابل بین شهر و کودکان خیابانی اقدامات لازم صورت گیرد. همچنین به دلیل اهمیت کودکان به عنوان قشر آسیب پذیر جامعه و مسائل مختلف در حوزه خدمات و مدیریت شهری و همچنین ناتوانی دولتها در حل مشکلات فزاینده ی آن ها، در سالهای اخیر بخش قابل توجهی از سازمان های مردم نهاد با هدف حمایت از آنان به وجود آمدند که این سازمانها می توانند تاثیرات مطلوبی را در بهبود شرایط این کودکان و کیفیت فضاهای شهری داشته باشند که در ادامه به آن پرداخته می شود. مقاله حاضر با هدف بررسی وضعیت کودکان کار و خیابانی و با بهره گیری از روش مطالعه کتابخانه ای و اسنادی ضمن مروری بر مفاهیم و رویکرهای بین المللی، برنامه های دولتی و سازمانهای مردم نهاد برای کودکان کار و خیابانی، با روش تحلیل محتوا به مطالعه و تحلیل ارتباط دو سویه میان کودکان خیابانی و شهر ، نقش مدیریت شهری و سازمان های مردم نهاد و همچنین میزان اثر گذاری این دو نهاد در حل معضلات این کودکان می پردازد.
یافته های این بررسی از یک سو نشان می دهد که از در سالهای اخیر بسیاری از سازمان های مردم نهاد که دغدغه حل مسائل و مشکلات این کودکان و جامعه را داشته اند توانستند با برنامه ریزی و تحت پوشش قرار دادن تعدادی از این کودکان و حمایت از خانواده آنها بسیاری از مسائل تغذیه ای ،تربیتی ، خانوادگی و تحصیلی آنان را برطرف کنند و یک رابطه همسویی در پیش برد اهداف دولت و مدیریت شهری داشته باشند. و از سوی دیگر نشان از ضعف در سیاست های دولتی در خصوص کودکان خیابانی، جمع آوری از خیابان ها و ارائه خدمات به کودکان کار خیابانی و پیگیری وضعیت کودکان دارد.
نتیجه اینکه کاهش مشکلات کودکان کار و خیابانی نیازمند برنامه های دقیق و اصولی توسط مدیران شهری ، در جهت کاهش پدید آمدن کودکان کار و خیابان ، ارزیابی برنامه های موجود و ارتقاء آنها و همچنین تخصیص اعتبار و برنامه هایی برای حمایت هر چه بیشتر سازمان های مردم نهاد در کنار خود است.